نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 640
است، نخست در مورد ميوه بر درختان هنگام اجاره باغ و امثال آن به كار رفته،
سپس به هر گونه «حدس و تخمين» گفته شده است و از آنجا كه تخمين گاهى مطابق واقع و
گاهى بر خلاف واقع مىشود، اين كلمه در معناى «دروغ» نيز استعمال شده است و در آيه
مورد بحث مىتواند به هر دو معنا باشد. [1]
[يَخِرُّونَ:]
«يَخِرُّونَ
لِلْأَذْقانِ»
«يَخِرُّونَ» از مادّه «خُرُور» يعنى بى اختيار به زمين مىافتند، به كار بردن اين تعبير، به جاى «يَسْجدُون» (سجده مىكنند)
اشاره به نكته لطيفى دارد، و آن اين كه: آگاهان بيداردل، به هنگام شنيدن آيات
قرآن، آن چنان مجذوب و شيفته سخنان الهى مىشوند كه بىاختيار به سجده مىافتند و
دل و جان را در راه آن از دست مىدهند.
«راغب» در كتاب «مفردات» مىگويد:
«يَخِرُّونَ» در اصل از مادّه «خرير»
است كه به معناى «صداى آب» و مانند آن است كه: از بلندى به زير مىريزد. به كار
بردن اين تعبير، در مورد سجدهكنندگان نشانه آن است كه:
آنان در برابر پروردگار به زمين مىافتند در حالى كه صدايشان به تسبيح بلند
است. [2]
[يَخْسَرُ:]
«يَخْسَرُ
الْمُبْطِلُونَ»
«يَخْسَرُ» از مادّه «خسران» به معناى از دست دادن سرمايه است، و به گفته «راغب» در «مفردات»، گاه به خود انسان نسبت داده
مىشود، و مىگويند: خَسِرَ فُلانٌ: «فلان كس زيان كرد»، و گاه به تجارت او نسبت مىدهند، و
مىگويند: خَسِرَتْ تِجارَتُهُ: «تجارتش زيان كرد»، گر چه ابناء دنيا اين تعبير را تنها در مورد مال و مقام و
مواهب مادى به كار مىبرند، ولى مهمتر از خسران مادى، از دست دادن سرمايه عقل و
ايمان و ثواب است. [3]
[يَخْصِفانِ:]
«يَخْصِفانِ
عَلَيْهِمَا»
«يَخْصِفانِ» از مادّه «خصف» (بر وزن خشم) در اصل، به معناى ضميمه كردن چيزى به چيز ديگر و جمع نمودن است،
سپس به دوختن كفش يا لباس و وصله كردن نيز گفته شده است؛ زيرا قطعات پراكنده را به
يكديگر منضم مىكند. [4]