نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 639
«يُحْبَرُون» از مادّه «حبر» (بر وزن قشر) به معناى اثر جالب و خوب است، و به حالت شادى و سرورى كه آثار
آن در چهره ظاهر گردد، نيز گفته مىشود، و از آنجا كه قلب بهشتيان چنان مالامال از
شادى و سرور است كه آثار آن در تمام وجودشان ظاهر مىگردد، اين تعبير در مورد آنها
به كار رفته است. [1]
[يُحَرِّفُونَ:]
«يُحَرِّفُونَ
الْكَلِمَ»
«يُحَرِّفُونَ» از مادّه «تَحريف» فعل مضارع و دالّ بر استمرار است و اين مىرساند كه آنها همواره كلمات الهى
را تحريف مىنمودند. [2]
[يَحْسَبُ:]
«أَ يَحْسَبُ
الإِنْسانُ»
تعبير به «يَحْسَبُ» (از مادّه «حسبان» به معناى گمان) اشاره به اين است كه اين منكران هرگز به گفته خود ايمان نداشتند،
بلكه تنها بر پندار و گمانهاى واهى و بىاساس تكيه مىكردند. [3]
[يُحْشَرُون:]
«رَبِّهِمْ
يُحْشَرُونَ»
«يُحْشَرُون» از مادّه «حشر» به معناى «جمع» است، ولى معمولًا در قرآن به اجتماع در روز قيامت گفته
مىشود، مخصوصاً هنگامى كه به ضميمه «الى رَبِّهِمْ» بوده باشد. [4]
[يَحُضُّ:]
«وَ لا يَحُضُّ
عَلى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»
«يَحُضُّ» از مادّه «حَضّ» به معناى تحريض و ترغيب ديگران بر چيزى است، «راغب» در «مفردات» مىگويد: «حَصّ» تشويق در حركت
و سير است، ولى «حَضّ» چنين نيست. از آنجا كه «يَحُضُّ» و «يَدُعُّ» به صورت فعل
«مضارع» آمده، نشان مىدهد اين كار مستمر آنها در مورد يتيمان و مستمندان است. [5]
[يحموم:]
«وَ ظِلٍّ مِّن
يَحْمُومٍ»
«حميم» به معناى شىء داغ و «يحموم» از همين ماده است و در اينجا به تناسب «ظلّ» (سايه) به «دود
غليظ و سياه و داغ» تفسير شده است. [6]
[يَختانُون:]
«يَخْتانُونَ
أَنْفُسَهُمْ»
«يَختانُون» از مادّه «إِختيان- خيانة» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. [7]
[يَخْرُصُونَ:]
«هُمْ إِلَّا
يَخْرُصُونَ»
«يَخْرُصُونَ» از مادّه «خرص» (بر وزن ترس)، در اصل، به معناى تخمين زدن