نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 62
[أَكْبَر:]
«دُونَ الْعَذابِ
الأَكْبَرِ»
تعبير به «أَكْبَر» (بزرگتر) كنايه از شدت و سختى عذاب است. [1]
[إكتساب:]
«بَلى مَنْ كَسَبَ
سَيِّئَةً»
«اكتساب» از مادّه «كسب» به معناى تحصيل كردن و به دست آوردن است؛ و مفهوم وسيعى دارد كه هم كوششهاى
اختيارى را شامل مىشود و هم آنچه را كه انسان به وسيله ساختمان طبيعى خود
مىتواند به دست بياورد. [2]
[أَكْفِلْنِيها:]
«فَقالَ
أَكْفِلْنيها»
«أَكْفِلْنِيها» از مادّه «كفالت» در اينجا كنايه از واگذار كردن است (معناى جمله اين است كه كفالت آن را به من
واگذار؛ يعنى آن را به من ببخش). [3]
[أُكُل:]
«مُخْتَلِفاً
أُكُلُهُ»
«أُكُل» (با ضم الف و سكون يا ضم كاف) به معناى چيزى است كه خورده مىشود (از مادّه «أَكْل» به معناى
خوردن)؛ و به معناى هر گونه مادّه خوراكى است. [4]
[أَكمَام:]
«ثَمَراتٍ مِّنْ
أَكْمَامِها»
«أَكمَام» جمع «كمّ» (بر وزن جنّ) به غلافى مىگويند كه ميوه را مىپوشاند؛ و «كُم» (بر وزن قم) به
معناى آستين است كه دست را مىپوشاند؛ و
«كُمَّه» (بر وزن قبّه) به معناى شب كلاهى است كه سر را
مىپوشاند. [5]
[أَكْمَه:]
«وَ أُبْرِئُ
الأَكْمَهَ»
«أَكْمَه» از مادّه «كمه» را بعضى به معناى نابينا تفسير كردهاند و بعضى به معناى شخصى كه در شب
نمىبيند؛ ولى بيشتر مفسران و اهل لغت آن را به معناى كور مادرزاد گرفتهاند. و
بعضى از اين فراتر رفته به معناى كسى كه اصلًا محل چشم او صاف و خالى از هرگونه
اثر چشم است دانستهاند. [6]
[أَكْنَان:]
«مِنَ الْجِبالِ
أَكْنَاناً»
«أَكْنَان» جمع «كِنّ» (بر وزن جنّ) به معناى وسيله پوشش و حفظ و نگهدارى است. و به همين جهت به
مخفيگاهها و غارها و