responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 616

ابليس تشويق به گناه و سركشى بيشتر شده بود.

بعضى نيز احتمال داده‌اند كه منظور روز قيامت است؛ چرا كه او مى‌خواست تا آن روز زنده بماند تا از حيات جاويدان برخوردار گردد و با نظر او موافقت گرديد، به خصوص اين كه شبيه اين تعبير در آيه 50 سوره «واقعه»: (مِيْقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ) درباره روز قيامت آمده است. ولى اين احتمال، بسيار بعيد است، چرا كه اگر چنين مى‌بود بايد خداوند به طور كامل با درخواست او موافقت كرده باشد، در حالى كه، ظاهر آيات اين است كه: به طور كامل با درخواست او موافقت نشده و تنها تا «يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» موافقت شده است.

و به هر حال، تفسير اول با روح و ظاهر آيه از همه موافق‌تر است. [1]

[وَقْر، وِقْر:]

«في‌ آذانِهِمْ وَقْراً»

«وَقْر» (بر وزن جبر) به معناى سنگينى است كه در گوش پديد مى‌آيد، و «وِقْر» (بر وزن فكر) به معناى بار سنگين است، و نيز به معناى سنگينى گوش آمده است. [2]

[وَقُود:]

«النَّارَ الَّتي‌ وَقُودُهَا»

«وَقُود» از مادّه‌ «وَقْد- وُقُود» به معناى «آتشگيره» است؛ يعنى مادّه قابل اشتعال، مانند هيزم (نه به معناى «آتش‌زنه» همچون كبريت يا جرقه‌اى كه با سنگ‌هاى مخصوص ايجاد مى‌كنند).

«وَقُود»- چنان كه در سابق نيز اشاره شد- به معناى «آتشگيره» يعنى مادّه قابل اشتعال، و چيزى كه آتش را با آن مى‌افروزند (مانند هيزم) مى‌باشد، نه به معناى «آتش‌زنه» مثل «كبريت»، چرا كه عرب آن را «زناد» مى‌گويد.

و تعبير به‌ «ذاتِ الْوَقُود» در سوره‌ «بروج» با اين كه همه آتش‌ها احتياج به هيزم و مانند آن دارد، اشاره به كثرت مواد آتش‌زايى است كه آنها به كار مى‌گرفتند، و طبعاً آتش بسيار دامنه‌دار و پر شعله‌اى به وجود مى‌آمد، و اگر بعضى «ذاتِ الْوَقُود» را در اينجا به معناى آتش شعله‌ور تفسير كرده‌اند، ظاهراً به همين دليل است، نه آنچه بعضى پنداشته‌اند كه‌ «وَقُود» داراى دو معنا است،: يكى «هيزم» و ديگرى «شعله»، و تأسف خورده‌اند كه چرا مفسران و مترجمان به اين نكته توجّه نكرده‌اند! [3]

[وَكَزَهُ:]

«فَوَكَزَهُ مُوسى‌ فَقَضى‌»

«وَكَزَهُ» از مادّه‌ «وَكْز» (بر وزن رَمْزْ) به معناى مشت كوبيدن است، معانى ديگرى نيز براى آن گفته‌اند كه درست به نظر نمى‌رسد. [4]

[وكيل:]

«لَّسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكيلٍ»

«وكيل» به كسى مى‌گويند كه براى جلب منافع براى كسى تلاش و كوشش مى‌نمايد. [5]

[وَ لْنَحْمِلْ:]

«وَ لْنَحْمِلْ خَطاياكُمْ»

«وَ لْنَحْمِلْ» فعل امر است و براى بعضى از مفسران ايرادى توليد كرده كه مگر مى‌شود انسان به خودش امر كند؟ و سپس، پاسخ گفته‌اند: اين امر، در حكم قضيه شرطيه است، يعنى: «انْ اتَّبَعْتُمُونَا حَمَلْنَا خَطاياكُمْ» (تفسير فخر رازى).

ولى به عقيده ما هيچ مانعى ندارد كه انسان به خود امر كند و آمر و مأمور در اينجا يك شخص است، اما به دو اعتبار (دقت كنيد). [6]

[وُلُوج:]

«وَتُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيْلِ»

«وُلُوج» در لغت به معناى‌ «دخول» است، اين آيه مى‌گويد: خداوند، شب را در روز و روز را در شب داخل مى‌كند (در هشت مورد ديگر قرآن نيز، به اين معنا اشاره شده است).


[1]. حجر، آيه 38 (ج 11، ص 87)

[2]. انعام، آيه 25 (ج 5، ص 241)؛ اسراء، آيه 46 (ج 12، ص 169)؛ ذاريات، آيه 2 (ج 22، ص 317)

[3]. بقره، آيه 24 (ج 1، ص 163)؛ آل عمران، آيه 10 (ج 2، ص 521)؛ تحريم، آيه 6 (ج 24، ص 300)؛ بروج، آيه 5 (ج 26، ص 347)

[4]. قصص، آيه 15 (ج 16، ص 54)

[5]. انعام، آيات 66، 107 (ج 5، ص 357 و 484)

[6]. عنكبوت، آيه 12 (ج 16، ص 237)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 616
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست