responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 588

اجتماع و حركت براى كارهاى مختلف زندگى در روى زمين. [1]

[نُشُوز:]

«تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ»

«نُشُوز» از «نشز» (بر وزن نذر) به معناى زمين مرتفع و بلند است، و هنگامى كه در مورد زن و مرد به كار مى‌رود كنايه از سركشى و طغيان است. [2]

[نصاح:]

«تَوْبَةً نَّصُوحاً عَسَى‌»

به نماى محكم‌ «نصاح» از مادّه‌ «نُصْح» (بر وزن كتاب) گفته مى‌شود. [3]

[نَصَب:]

«لا يَمَسُّنَا فيها نَصَبٌ»

«نَصَب» (بر وزن حسب) به معناى مشقت و زحمت است، و بعضى از مفسران مى‌گويند: «نَصَب» به مشقت‌هاى جسمانى اطلاق مى‌شود. [4]

[نُصُب:]

«إِلى‌ نُصُبٍ يُوفِضُونَ»

«نُصُب» جمع‌ «نصيب» آن هم به گفته بعضى، جمع «نصب» (بر وزن سقف) در اصل، به معناى چيزى است كه در جايى نصب مى‌شود، و به بت‌هايى كه به صورت قطعه سنگى آنها را در جاهايى نصب كرده، پرستش مى‌نمودند و روى آن قربانى كرده، خون قربانى را بر آن مى‌ريختند، گفته مى‌شد، و تفاوتش با «صنم» اين بود:

«صنم» بتى بود كه داراى شكل و صورت خاصى بود، اما «نُصُب» قطعه سنگ‌هاى بى‌شكلى بود كه آنها را به علتى پرستش مى‌كردند.

بعضى نيز گفته‌اند: منظور از «نُصُب» در آيه مورد بحث، پرچم‌ها است كه در ميان لشكرها يا كاروان‌ها در يك نقطه بر پا مى‌كنند، و هر كس با سرعت خود را به آن مى‌رساند، ولى تفسير اول مناسب‌تر است. [5]

[نُصْب، نَصَب:]

«بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ»

«نُصْب» (بر وزن عسر) و «نَصَب» (بر وزن حسد) هر دو، به معناى بلا و شرّ است. [6]

[نصح:]

«إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ»

«نصح» در اصل به معناى خالص ساختن است، و كلمه جامعى است كه هر گونه خيرخواهى و اقدام مخلصانه را شامل مى‌شود، و چون مسأله جهاد مطرح است، ناظر به كوشش‌ها و تلاش‌هايى است كه در اين زمينه صورت مى‌گيرد. [7]

[نُصَرِّفُ:]

«نُصَرِّفُ الْآياتِ»

«نُصَرِّفُ» از مادّه‌ «تصريف» به معناى دگرگون ساختن و به اشكال مختلف در آوردن است، اشاره به اين كه: آيات قرآن با لحن‌هاى متفاوت و با استفاده از تمام وسائل نفوذ روانى، براى كسانى كه در سطوح مختلف از نظر فكر، عقيده و ساير جنبه‌هاى اجتماعى و روانى قرار دارند، نازل شده است. [8]

[نُصْلِيْهِم:]

«نُصْليهِمْ نَاراً»

«نُصْلِيْهِم» از مادّه‌ «صَلْى» به معناى در آتش افكندن و به آتش سوختن و يا گرم شدن با آتش است. [9]

[نَصُوح:]

«تَوْبَةً نَّصُوحاً عَسَى‌»

«نَصُوح» از مادّه‌ «نصح» (بر وزن صلح) در اصل، به معناى خيرخواهى خالصانه است.

بعضى تصور مى‌كنند «نصوح» نام شخص خاصى بوده است و در اين زمينه داستان مفصلى به عنوان توبه‌ نصوح‌ نقل كرده‌اند، ولى بايد توجّه داشت نصوح اسم كسى‌


[1]. فرقان، آيه 47 (ج 15، ص 133)

[2]. نساء، آيات 34، 128 (ج 3، ص 472؛ ج 4، صفحه 199)

[3]. تحريم، آيه 8 (ج 24، ص 302)

[4]. فاطر، آيه 35 (ج 18، ص 290)

[5]. معارج، آيه 43 (ج 25، ص 56)

[6]. ص، آيه 41 (ج 19، ص 313)

[7]. توبه، آيه 91 (ج 8، ص 102)

[8]. انعام، آيه 105 (ج 5، ص 482)

[9]. نساء، آيه 56 (ج 3، ص 544)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 588
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست