نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 586
مىشود، در واقع نخست اشاره به نماز (صلاة) به عنوان مهمترين عبادت شده، بعد
همه عبادات را به طور كلى بيان كرده است، يعنى هم نماز من و هم تمام عباداتم و حتى
زندگى و مرگم، همه براى او است. [1]
[نَسْل:]
«ثُمَّ جَعَلَ
نَسْلَهُ»
«نَسْل» به معناى فرزندان و نوهها در تمام مراحل است. [2]
[نَسْلَخُ:]
«نَسْلَخُ مِنْهُ
النَّهارَ»
تعبير «نَسْلَخُ» از مادّه «سلخ» (بر وزن بلخ) كه در اصل، به معناى «كندن پوست حيوان» است، تعبير لطيفى است،
گويى روشنايى روز، همچون لباس سفيدى است كه بر تن شب پوشانيده شده، به هنگام غروب آفتاب
اين لباس را از تن او همچون پوستى مىكنند، تا باطن و درون او آشكار گردد. [3]
[نَسُوا:]
«وَ نَسُوا حَظّاً
مِّمَّا»
«نَسُوا» از مادّه «نِسيان» فعل ماضى است و شايد مراد آن باشد كه آنها دستور پذيرش دعوت پيامبر اسلام صلى
الله عليه و آله كه در «تورات» آمده بود را يكباره به دست فراموشى سپردند، كه اين خود سبب
تحريف مرتب كلمات در طول تاريخ شده است. [4]
[نسيان:]
«مِنْ قَبْلُ
فَنَسِيَ»
«نسيان»، در اينجا مسلماً به معناى فراموشى مطلق نيست؛ زيرا در فراموشى مطلق، عتاب و
ملامتى وجود ندارد، بلكه يا به معناى ترك كردن است همان گونه كه در تعبيرات روزمره
به كسى كه به عهد خودش وفا نكرده مىگوئيم: گويا عهد خود را فراموش كردى، يعنى ترك
كردن تو همانند يك فرد فراموشكار است. و يا به معناى فراموشكارىهايى است كه به
خاطر كم توجهى و به اصطلاح «ترك تحفّظ» پيدا مىشود. [5]
[نَسىء:]
«إِنَّمَا
النَّسيءُ زِيادَةٌ»
«نَسىء» (بر وزن كثير) از مادّه «نَسْأ» به معناى تأخير انداختن است (اين كلمه مىتواند اسم مصدر
يا مصدر باشد) و به داد و ستدهايى كه پرداخت پول آن به تأخير مىافتد «نِسيئَه» گفته مىشود. [6]