نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 585
وسيله چيز ديگرى است، مثلًا گفته مىشود:
«نَسَخَتِ الشَّمْسُ الظِّلَّ» (خورشيد سايه را از ميان برد). سپس در مورد نوشتن كتابى از
روى كتاب ديگر، به كار رفته است بىآنكه كتاب اول نابود شود. [1]
[نسخ:]
«مَا نَنْسَخْ مِنْ
آيَةٍ»
«نسخ» از نظر لغت، به معناى از بين بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغيير
دادن حكمى و جانشين ساختن حكمى ديگر به جاى آن است. [2]
[نَسْف، نُسِفَت:]
«رَبِّي نَسْفاً»
مادّه «نَسْف» در لغت از ريشه در آوردن و به معناى ريختن دانههاى غذايى در غربال و تكان
دادن و باد دادن آن است تا پوست از دانه جدا شود و در اينجا اشاره به متلاشى شدن و
خرد شدن كوهها و سپس بر باد رفتن آنها است. [3]
[نُسْقِيه:]
«وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا
خَلَقْنآ»
«نسقيه» از مادّه «اسقاء» است، و تفاوت آن با «سقى»، چنان كه «راغب» در «مفردات» و بعضى ديگر از مفسران گفتهاند، اين است كه:
«اسقاء» به معناى آماده ساختن آب، و در اختيار گذاردن است، كه هر موقع انسان اراده
كند، از آن بنوشد، در حالى كه، مادّه «سقى» به معناى آن است كه ظرف آب را به دست كسى بدهند، تا بنوشد
و به تعبير ديگر اسقاء، معناى وسيعتر و گستردهترى دارد. [4]
[نُسُك:]
«أَوْ صَدَقَةٍ
أَوْ نُسُكٍ»
«نُسُك» در اصل جمع «نَسيكَه» به معناى حيوان ذبح شده است، اين واژه به معناى عبادت نيز آمده است. لذا «راغب» در «مفردات»،
بعد از آن كه «نُسُك» را به عبادت تفسير مىكند، مىگويد: اين واژه در مورد اعمال
حج به كار مىرود، و «نَسيكَه» به معناى «ذبيحه» است.
بعضى از مفسران نيز آن را در اصل به معناى شمشهاى نقره مىدانند و اين كه به
عبادت «نُسُك» گفته شده، به خاطر آن است كه انسان را خالص، پاك و پاكيزه مىكند.
به شخص عبادتكننده «ناسك» گفته مىشود، ولى اين كلمه بيشتر درباره اعمال حج به كار
مىرود، و مىگويند: مناسك حج.
بعضى احتمال دادهاند «نُسُك» در سوره
«انعام» به معناى «قربانى» بوده باشد، ولى ظاهر اين است كه: هر گونه
عبادتى را شامل