نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 576
مىكند، و در مغز فرو مىرود «ناقور» گفته مىشود. [1]
[نَاقَه:]
«نَاقَةُ اللَّهِ
لَكُمْ»
«نَاقَه» در اصل، به معناى شتر ماده است و در هفت مورد از قرآن مجيد به ناقه صالح
اشاره شده.
مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مىگويد: ناقه، در اصل به چيزى گفته مىشود كه تسليم و رام و آماده و مهيا
است و اطلاق آن به شتر ماده شايد به همين جهت است كه آمادگى بيشترى براى سوارى
دارد.
در بعضى از آيات قرآن مانند آيه سوره
«هود»، اضافه به «اللّه» شده است. و اين نشان مىدهد كه اين ناقه
ويژگىهايى داشته، و با توجّه به اين كه در اين آيه به عنوان آيه و نشانه الهى و
دليل حقانيت ذكر شده است، روشن مىشود كه اين ناقه، يك ناقه معمولى نبوده و از جهت
يا جهاتى خارقالعاده بوده است.
قرآن درباره خصوصيات اين شتر كه وضع اعجازآميزى داشته، سربسته سخن گفته، و
ويژگىهاى آن را نشمرده است، ولى مىدانيم يك شتر عادى و معمولى نبوده است. [2]
[ناكب:]
«الصِّراطِ
لَنَاكِبُونَ»
«ناكب» از مادّه «نكب» و «نكوب» به معناى انحراف از مسير است، و «نكبت دنيا»- در مقابل روى آوردن دنيا- به
معناى انحراف و پشت كردن دنيا است. [3]
[نَاكِس:]
«نَاكِسُوا
رُئُوسِهِمْ»
«نَاكِس» از مادّه «نكس» (بر وزن عكس) به معناى وارونه شدن چيزى است و در اينجا به معناى سر به زير
افكندن است. [4]
[نبأ:]
«عَنِ النَّبَأِ
الْعَظِيمِ»
«نبأ» به گفته «راغب» در «مفردات»، به معناى خبرى است كه «مهم» و داراى «فايده» باشد و انسان نسبت
به آن «علم» يا «ظن غالب» پيدا كند، و اين امور سه گانه در معناى «نبأ» شرط است. [5]
[نَبْتَلِيْه:]
«نُّطْفَةٍ
أَمْشاجٍ نَّبْتَلِيهِ»
جمله «نَبْتَلِيْه» از مادّه «ابتلاء- بَلاء» اشاره به رسيدن انسان به مقام «تكليف، تعهد،