responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 558

خواص و آثار را آفريده.

بعضى، «منشأ» را از مادّه‌ «انشاء» به معناى «مرتفع ساختن» تفسير كرده‌اند، و آن را اشاره، به كشتيهاى بادبانى مى‌دانند كه، از برافراشتن بادبانها و قرار دادن آنها در مسير بادها به عنوان نيروى محرك كشتى‌ها استفاده مى‌كردند. [1]

[مَنْشُور:]

«كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً»

تعبير به‌ «مَنْشُور» (گشوده) از مادّه‌ «نَشر» اشاره به اين معناست كه: آنچه در اينجا پنهان و سربسته است، در آنجا آشكار و باز مى‌شود. (بعضى معتقدند اين واژه معناى درخشندگى و لمعان را نيز در بردارد). [2]

[مَنْضُود:]

«مِّنْ سِجِّيلٍ مَّنْضُودٍ»

«مَنْضُود» از مادّه‌ «نضد» به معناى روى هم قرار گفتن و پى‌درپى آمدن و متراكم است، يعنى اين باران سنگ، آن چنان سريع و پى در پى بود، كه گويى سنگ‌ها بر هم سوار مى‌شدند. [3]

[مُنْفَطِرٌ:]

«السَّمآءُ مُنْفَطِرٌ»

«مُنْفَطِرٌ» از مادّه‌ «انفطار» به معناى‌ «انشقاق» و شكافتن است و ضمير در «بِهِ» به «يوم» باز مى‌گردد، يعنى آسمان به واسطه آن روز از هم شكافته مى‌شود (توجّه داشته باشيد «سماء» هم به صورت مذكر و هم مؤنث مجازى، استعمال مى‌شود). [4]

[منفكّين:]

«وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ»

«منفكّين» جمع‌ «مُنْفَكّ» ممكن است اسم فاعل باشد يا اسم مفعول، بنابر تفسير اول و دوم آيه، معناى اسم فاعلى دارد، و بنابر تفسير سوم معناى اسم مفعولى (دقت كنيد). [5]

[مَنْفُوش:]

«كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»

«مَنْفُوش» از مادّه‌ «نفش» (بر وزن نقش) به معناى گستردن پشم است كه معمولًا به وسيله ابزار مخصوصِ حلّاجى و زدن پشم، انجام مى‌گيرد. [6]

[منقبت:]

«فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ»

«منقبت» نيز از مادّه‌ «نقب» است، و به افعال و صفات برجسته اشخاص مى‌گويند، به خاطر نفوذ و تأثيرى كه در مردم دارد، و يا طريق را براى ترقى صاحبش مى‌گشايد، و «نقيب» به كسى مى‌گويند كه درباره جمعيتى بحث و بررسى مى‌كند و از اوضاع و احوال آنها باخبر است. [7]

[مُنْقَعِر:]

«أَعْجازُ نَخْلٍ مُّنْقَعِرٍ»

«مُنْقَعِر» از مادّه‌ «قعر» به معناى پايين‌ترين نقطه چيزى است، و لذا اين واژه در معناى ريشه‌كن ساختن به كار مى‌رود. [8]

[منكر:]

«يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»

«منكر» به معناى «ناشناس» (از مادّه انكار) است و به معناى زشت و باطل، چرا كه براى هر انسان پاك‌سرشتى ناشناس است، و به‌تعبير ديگر، بافطرت انسانى ناهماهنگ است.

فرق ميان «فحشاء» و «منكر» را در يك عبارت كوتاه مى‌توان گفت: «فحشاء» اشاره به گناهان بزرگ پنهانى، و «منكر» گناهان بزرگ آشكار است، و يا «فحشاء» گناهانى است كه بر اثر غلبه قواى شهويه، و «منكر» بر اثر غلبه قوه غضبيه صورت مى‌گيرد. [9]


[1]. رحمن، آيه 24 (ج 23، ص 140)

[2]. اسراء، آيه 13 (ج 12، ص 64)؛ طور، آيه 3 (ج 22، ص 423)

[3]. هود، آيه 82 (ج 9، ص 230)؛ واقعه، آيه 29 (ج 23، ص 231)

[4]. مزمّل، آيه 18 (ج 25، ص 193)

[5]. بيّنه، آيه 1 (ج 27، ص 224)

[6]. قارعه، آيه 5 (ج 27، ص 287)

[7]. ق، آيه 36 (ج 22، ص 292)

[8]. قمر، آيه 20 (ج 23، ص 49)

[9]. آل عمران، آيه 104 (ج 3، ص 55)؛ حجّ، آيه 41 (ج 14، ص 132)؛ عنكبوت، آيه 45 (ج 16، ص 301)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 558
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست