نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 551
چشمپركن است، ولى هنگامى كه توصيف به «اعلى» مىشود، اشاره به ملائكه كرام و
فرشتگان والامقام حق است. [1]
[مُلْتَحَد:]
«مِنْ دُونِهِ
مُلْتَحَداً»
«مُلْتَحَد» از مادّه «لحد» (بر وزن مهد) به معناى حفرهاى است كه از وسط، به يكى از دو طرف مايل شده
باشد (همانند لحدى كه براى قبر مىسازند) و به همين جهت، «مُلْتَحَد» به جايى گفته
مىشود كه: انسان تمايل به آن پيدا مىكند، و سپس به معناى «ملجأ و پناهگاه» آمده
است و به معناى حفرهاى است كه در كنار قرار گرفته باشد، شبيه آنچه براى مردگان در
عمق قبر كنده مىشود كه در يكسوى عمق قبر مقدارى پيشروى به يك طرف مىكنند، و جسم
مرده را در آن مىگذارند، تا خاك به روى او ريخته نشود، و از آسيب جانوران نيز
محفوظتر بماند، سپس به هر مكان و پناهگاه مطمئن ديگرى اطلاق شده است. [2]
[مَلْجَأ:]
«لَوْ يَجِدُونَ
مَلْجَأً»
«مَلْجَأ» از مادّه «لَجْأ- لُجُوء» به معناى پناهگاه است همچون قلعههاى محكم و يا مانند آن. [3]
[ملح:]
«هذا مِلْحٌ
أُجاجٌ»
«ملح» به معناى شور يا آب شور است كه به راحتى از گلو پايين نمىرود. [4]
[مُلك:]
«لَهُ مُلْكُ
السَّمَاواتِ»
«مُلك» (بر وزن كُرك) چنان كه «راغب» در «مفردات» گويد: به معناى در اختيار گرفتن
چيزى و حاكميت بر آن است. [5]
[مِلْك، مَلْك:]
«مَوْعِدَكَ
بِمَلْكِنَا»
«مَلْك» (بر وزن درك) و «مِلْك» (بر وزن پلك) هر دو به معناى مالك بودن چيزى است و منظور
بنىاسرائيل اين بوده كه ما صاحب اختيار و مالك اين كار نبوديم بلكه آن چنان تحت
تأثير واقع شديم كه دل و دين از كف ما ربوده شد. بعضى از مفسران اين جمله را مربوط
به اقليتى از بنى اسرائيل دانستهاند كه عبادت گوساله نكردند (مىگويند: ششصد هزار
نفر از آنها گوسالهپرست شدند، فقط دوازده هزار نفر بر توحيد باقى ماندند) ولى
تفسيرى كه در آيه گفتيم صحيحتر به نظر مىرسد.