نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 542
حمله با اسب نهفته شده است، ولى موارد استعمال آن به خوبى نشان مىدهد كه اگر
در آغاز، اين قيد وجود داشته، تدريجاً حذف گرديده است.
و اين كه بعضى احتمال دادهاند: منظور از «مغيرات» در اينجا «قبائل و طوائف مهاجم» است كه به سوى
ميدان نبرد، و يا با عجله به سوى «منى» حركت مىكنند، بعيد به نظر مىرسد؛ چرا كه آيه «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً» مسلماً توصيفى براى اسبها يا شتران بود، نه صاحبان آنها، اين آيه نيزادامه
همان است. [1]
[مَفاتِحُ:]
«وَ عِنْدَهُ
مَفاتِحُ الْغَيْبِ»
«مَفاتِحُ» جمع «مِفْتَح» (بر وزن بهتر) به معناى «كليد» است، و نيز ممكن است جمع «مَفْتَح» (بر وزن دفتر)
به معناى «خزينه» و مركز نگاهدارى چيزى بوده باشد.
در صورت اول، معناى آيه چنين مىشود:
تمام كليدهاى غيب به دست او است، و در صورت دوم تمام خزانههاى غيب.
اين احتمال نيز وجود دارد كه: هر دو معنا در يك
عبارت مراد باشد، و همان طور كه در علم اصول اثبات كردهايم، استعمال يك لفظ در
چند معنا مشكلى ندارد. و در هر صورت اين دو لازم و ملزوم يكديگرند؛ زيرا هر كجا
خزانهاى است، كليدى وجود دارد.
ولى بيشتر به نظر مىرسد «مفاتح» به معناى كليدها باشد، نه خزائن؛ زيرا هدف در اينجا بيان
علم خدا است و آن با مسأله كليد كه وسيله آگاهى از ذخائر مختلف است، متناسبتر
مىباشد، در دو مورد ديگر كه كلمه «مفاتح» در قرآن به كار رفته، نيز منظور از آن
كليد است. [2]
«مَفاز» «اسم مكان» يا «مصدر ميمى» از مادّه «فوز» به معناى «رسيدن به خير و نيكى توأم با سلامت» است، و به
معناى نجات و پيروزى كه لازمه اين معناست نيز آمده، و با توجّه به اين كه «مَفازاً» به صورت نكره
ذكر شده، اشاره به پيروزى عظيم و رسيدن به خير و سعادت بزرگى است. [4]
[مَفازَه:]
«الَّذينَ
اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ»
«مَفازَه» از مادّه «فوز»، مصدر ميمى و به معناى «فلاح و رستگارى و پيروزى» است