نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 537
كسى است كه به سراغ تو مىآيد و سؤال و تقاضا مىكند و اى بسا به آنچه مىدهى
راضى نشود و اعتراض كند. سپس به سؤالكنندهاى كه به سراغ انسان مىآيد و تقاضاى
كمك مىكند (و اى بسا زبان به اعتراض مىگشايد) «معترّ» گفته شده است. [1]
[معجز:]
«وَ مآ أَنْتُمْ
بِمُعْجِزينَ»
«معجز» از مادّه «اعجاز» به معناى ناتوان ساختن ديگرى است، اين كلمه گاهى در مواردى به كار مىرود كه
انسان مانع كار ديگرى شود، جلو او را بگيرد و او را به عجز در آورد.
و گاهى در موردى كه از چنگال كسى فرار كند و از دسترس وى بيرون رود و او را
ناتوان سازد. و گاهى به اين صورت كه با پيشدستى كردن، طرف را به زانو در آورد و
يا خود را در مصونيت قرار دهد. تمام اينها، چهرههاى مختلفى از معناى «اعجاز» و ناتوان ساختن
طرف است، و در آيه فوق، همه اين معانى محتمل است؛ چرا كه هيچ گونه منافاتى ميان
آنها نيست، يعنى شما به هيچ صورت نمىتوانيد از عذاب او در امان بمانيد.
پس «معجز» به معناى كسى است كه ديگرى را عاجز مىكند، و از آنجا كه افرادى كه فرار
مىكنند و از قلمرو قدرت كسى بيرون مىروند، او را از تعقيب خود عاجز و ناتوان
مىكنند واژه «معجز» در اين گونه موارد نيز به كار مىرود. [2]
[مُعْجِزين:]
«أَنْتُمْ بِمُعْجِزينَ»
«مُعْجِزِيْن» در اصل از مادّه «عجز» به معناى «عقب افتادن از چيزى» است، و لذا به هنگام
ناتوانى كه باعث عقبافتادگى است اين تعبير به كار مىرود.
«مُعْجِزين» از مادّه «اعجاز» يعنى ديگران را ناتوان ساختن، آيه مىگويد: شما نمىتوانيد خداوند را از بعث
در قيامت و اجراى عدالت عاجز سازيد و به تعبير ديگر نمىتوانيد در برابر قدرت او
مقاومت كنيد.
«مُعْجِزِيْن» جمع «معجز» است و از آنجا كه گاه انسان در تعقيب كسى است و او از دستش فرار مىكند، و هر
چه كوشش مىنمايد به او دسترسى پيدا نمىكند، و از قلمرو قدرتش بيرون مىرود، و
اين امر او را ناتوان مىسازد، لذا كلمه «معجز» گاه، در همين معنا استعمال مىشود
و آيه فوق نيز، اشاره به همين معناست و مفهومش اين است كه: شما نمىتوانيد از
قلمرو قدرت خدا بيرون رويد.