نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 536
تفسير معناى آيه چنين مىشود: انسان بر خويشتن آگاهى دارد هر چند پردهها بر
اعمال خود بيفكند، و كارهاى خويش را مستور دارد، ولى تفسير اوّل مناسبتر است. [1]
[مَعارِج:]
«وَ مَعارِجَ
عَلَيْها يَظْهَرُونَ»
«مَعارِج» جمع «معراج» به معناى وسيلهاى است كه انسان براى صعود به طبقات بالاتر از آن استفاده
مىكند. [2]
[مَعاش:]
«وَ جَعَلْنَا
النَّهارَ مَعاشاً»
«مَعاش» ممكن است «اسم زمان» يا «اسم مكان» به معناى زمان و مكان زندگى و نيز ممكن
است مصدر ميمى باشد، و در اين صورت محذوفى دارد و در تقدير «سبباً لمعاشكم» بوده است.
ضمناً «معاش» از مادّه «عيش» به معناى زندگى است و تفاوتش با حيات اين است كه: حيات بر خداوند و فرشتگان
نيز اطلاق مىشود، اما «عيش» مخصوص زندگى انسان و حيوان است. [3]
[معاقبة:]
«فَعاقَبْتُمْ
فَآتُوا»
«معاقبة» از مادّه «عَقِب» به معناى كيفر دادن و قصاص كردن به كار مىرود، و گاه اين واژه (معاقبة) به
معناى تناوب در امرى نيز استعمال شده؛ زيرا افرادى كه متناوباً كارى را انجام
مىدهند هر يك عقب سر ديگرى فرا مىرسند. [4]
[مَعايِش:]
«لَكُمْ فيها
مَعايِشَ»
«مَعايِش» از مادّه «عَيْش» جمع «مَعِيشة» وسيله و نيازمندىهاى زندگى انسان است، كه گاهى خود به دنبال آن مىرود، و
گاهى آن، به سراغ او مىآيد. گرچه بعضى از مفسران كلمه «معايش» را تنها به زراعت و گياهان و يا خوردنىها و
نوشيدنىها تفسير كردهاند، ولى پيدا است، مفهوم لغت كاملًا وسيع است و تمام وسائل
حيات را شامل مىشود. [5]
[مُعْتَدٍ:]
«لِّلْخَيْرِ
مُعْتَدٍ مُّريبٍ»
«مُعْتَدٍ» از مادّه «عَدْو» به معناى متجاوز است، خواه متجاوز به حقوق ديگران باشد، يا از حدود احكام
الهى تجاوز كند. [6]
[معتر:]
«وَأَطْعِمُوا
الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ»
«معترّ» از مادّه «عَرّ» (بر وزن شرّ و بر وزن حُرّ) در اصل، به معناى بيمارى جَرَب است كه عارض بر
پوست بدن انسان مىشود. و