نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 534
فاعل است و در اينجا به معناى مضاعفكننده نيست، بلكه به معناى صاحب پاداش
مضاعف است، زيرا اسم فاعل در لغت عرب گاه به معناى صاحب چيزى مىآيد مانند «موسر» يعنى «صاحب مال
فراوان». [1]
[مضغة:]
«ثُمَّ مِن
مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ»
«مضغة» از مادّه «مضغ» به معناى جويدن است، و اين واژه به معناى مقدار كمى گوشت است كه انسان در يك
لقمه مىتواند آن را بجود و اين تشبيه جالبى است براى جنين در دوران بعد از «علقه».[2]
[مطابقه:]
«سَبْعَ سَمَاواتٍ
طِباقاً»
«مطابقه» در اصل، آن است كه چيزى را فوق چيز ديگرى قرار دهند. [3]
[مُطَفِّفِينَ:]
«وَيْلٌ
لِلْمُطَفِّفينَ»
«مُطَفِّفِينَ» از مادّه «تطفيف» در اصل از «طَفَّ» گرفته شده كه به معناى كنارههاى چيزى است، و اين كه سر زمين «كربلاء» را وادى «طَفّ» مىگويند، به
خاطر اين است كه در ساحل «فرات» واقع شده؛ سپس به هر چيز كمى واژه «طفيف» اطلاق شده است،
همچنين به پيمانهاى كه پر نباشد يعنى محتوايش به كنارهاى آن رسيده اما مملو نشده
است نيز همين معنا اطلاق مىشود، و بعد اين واژه در كمفروشى به هر شكل و به هر
صورت استعمال شده. [4]
[مُطَّلِعُونَ:]
«أَنْتُمْ
مُّطَّلِعُونَ»
«مُطَّلِعُونَ» از مادّه «اطّلاع» به معناى سر كشيدن و جستجو كردن و بر چيزى مشرف شدن و آگاهى گرفتن است. [5]
[مطلوب:]
«الطَّالِبُ وَ
الْمَطْلُوبُ»
در اين كه منظور از «مطلوب» از مادّه «طَلَب» در اين آيه چيست؟ حق همان است كه:
منظور از «مطلوب» خود بتها است كه ضعيف هستند و ناتوان.
بعضى از مفسران نيز، احتمال دادهاند:
«طالب» اشاره به «مگس» و «مطلوب» اشاره به بتها است (زيرا مگسها به سراغ بتها
مىروند تا از مواد غذايى روى آنها بهره گيرند).
بعضى ديگر، «مطلوب» را مگس دانستهاند (زيرا به فرض كه بتها به فكر آفرينش
مگس ضعيفى بيفتند قادر نخواهند بود) ولى تفسير اول صحيحتر به نظر مىرسد. [6]