نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 532
بنابراين «بُرُوجٍ مُشَيَّدَة» به معناى قلعههاى محكم است و اگر مىبينيم «مُشَيَّدَة» به معناى مرتفع و
طولانى آمده، آن هم نيز به خاطر آن است كه بدون استفاده از گچ و مانند آن هيچگاه
نمىتوانستند بناهاى مرتفع و طولانى بسازند. [1]
[مصانع:]
«تَتَّخِذُونَ
مَصانِعَ»
«مصانع» جمع «مصنع» به معناى مكان و ساختمان مجلل و محكم است. [2]
[مصباح:]
«كَمِشْكَاةٍ فيها
مِصْباحٌ»
«مصباح»، به معناى خود «چراغ» است كه معمولًا با فتيله و يك مادّه روغنى قابل اشتعال افروخته مىشده است. [3]
[مُصْرِخ:]
«مَّآ أَنَا
بِمُصْرِخِكُمْ»
«مُصْرِخ» از مادّه «اصراخ» در اصل از «صَرخ» به معناى فرياد كشيدن براى طلب كمك آمده است؛ بنابراين «مُصْرِخ» به معناى
فريادرس مىباشد، و «مستصرخ» به معناى كسى است كه فريادرسى مىخواهد. [4]
[مُصْطَفَيْنَ:]
«الْمُصْطَفَيْنَ
الأَخْيارِ»
«مُصْطَفَيْنَ» (به فتح فا) جمع «مصطفى» است، و در اصل
«مُصْطَفَيَيْن» بوده، «ياء» اوّل حذف شده، و «مُصْطَفَيْنَ»
شده است. [5]
[مُصْفَرّاً:]
«ريحاً فَرَأَوْهُ
مُصْفَرًّا»
«مُصْفَرّاً» از مادّه «صفرة» (بر وزن سفره) به معناى رنگ زرد است و بعضى گفتهاند به معناى خالى است. [6]
[مَصْفُوفَة:]
«سُرُرٍ
مَّصْفُوفَةٍ»
«مَصْفُوفَة» از مادّه «صف» به اين
معناست كه اين تختها در كنار يكديگر قرار گرفته، و مجلس انس عظيمى برپا مىكنند. [7]
[مصير:]
«لَهُمْ جَزآءً وَ
مَصِيراً»
تعبير به «مصير» (جايگاه و محل بازگشت) از مادّه «صِيْر» بعد از تعبير به
«جزاء» در مورد بهشت، همه جنبه تأكيد دارد بر آنچه در
مفهوم جزاء افتاده، و همه نقطه مقابلى است در برابر جايگاه دوزخيان، كه در آيات
قبل از آن آمده بود كه آنها دست و پا در غل و زنجير، در مكان تنگ و محدودى افكنده
مىشوند. [8]