«مسيطر» از مادّه «سَيْطَرِة- سَطْر» به كسى مىگويند كه بر امرى تسلط داشته باشد، و به آن خط دهد، همان گونه كه
نويسنده بر سطور كلام خويش تسلط دارد (بايد توجّه داشت كه اين كلمه، هم با «صاد»،
و هم با «سين» نوشته مىشود، و هر دو به يك معناست، هر چند رسم الخط مشهور قرآن با
«صاد» مىباشد، چنان كه در «مصيطر» خواهد آمد). [2]
[مَشْئَمَة:]
«وَ أَصْحابُ
الْمَشْئَمَةِ»
«مَشْئَمَة» از مادّه «شؤم» نقطه مقابل «مَيْمَنَة» از مادّه «يمن» است، يعنى اين گروه كافر، افرادى شوم
و ناميمونند، كه هم سبب بدبختى خودشانند، و هم بدبختى جامعه، ولى از آنجا كه شوم
بودن و خجسته بودن در قيامت به آن شناخته مىشود كه نامه اعمال افراد در دست چپ،
يا در دست راست آنها باشد، بعضى اين تفسير را براى آن پذيرفتهاند، به خصوص اين كه
مادّه «شؤم» در لغت به معناى گرايش به چپ نيز آمده است. [3]
[مَشْئُوم:]
«مَشْئُوم» از مادّه «شُؤم» به معناى «شائم» كسى كه مايه بدبختى است. [4]
[مشارق:]
«وَ رَبُّ
الْمَشارِقِ»
«مشارق» از مادّه «مَشرِق- شُرُوق» به معناى مشرقها مىباشد. [5]
[مَشْحُون:]
«الْفُلْكِ
الْمَشْحُونِ»
«مَشْحُون» از مادّه «شحن» (بر وزن صحن) به معناى پر كردن است؛ و گاه به معناى مجهز ساختن، نيز آمده. و «شحناء» به عداوتى گفته
مىشود كه تمام وجود انسان را پر كند. و منظور در اينجا اين است كه، آن كشتى مملوّ
از نفرات و همه وسائل بود و كمبودى نداشت.
و در سوره «يس» اشاره
به اين است كه نه تنها خودشان بر كشتى سوار مىشوند، بلكه مال التجاره و وسائل
مورد نياز آنها، نيز با آن حمل و نقل مىگردد. [6]