«مسكنت» به معناى بيچارگى است؛ مخصوصاً بيچارگى شديد كه راه نجات از آن مشكل باشد. و
در اصل از مادّه «سكونت» گرفته شده؛ زيرا افراد مسكين كسانى هستند كه بر اثر ضعف و نياز، قادر بر حركت
و جنبشى از خود نمىباشند. [2]
[مَسْكُوب:]
«وَ مآءٍ
مَسْكُوبٍ»
«مَسْكُوب» از مادّه «سكب» (بر وزن كبك) در اصل به معناى «ريزش» است؛ و از آنجا كه ريزش آب از بالا به پايين، به صورت
آبشار، بهترين مناظر را ايجاد مىكند، زمزمههاى آن گوش جان را نوازش مىدهد، و
منظره آن چشم را فروغ مىبخشد. اين امر يكى از مواهب بهشتيان قرار داده شده است. [3]
[مُسْلِم:]
«وَ أَنَاْ أَوَّلُ
الْمُسْلِمينَ»
«مُسْلِم» از مادّه «اسلام» به معناى كسى است كه در برابر فرمان خدا تسليم است و اين معنا درباره همه
پيامبران الهى و امتهاى مؤمن آنها صدق مىكند. [4]
[مَسَّنِى الْكِبَرُ:]
«مَّسَّنِيَ
الْكِبَرُ»
تعبير به «مَسَّنِى الْكِبَرُ» (پيرى مرا لمس كرده است) اشاره به اين است كه آثار پيرى از موى سپيدم، و از
چينهاى صورتم، نمايان است و آثار آن را در تمام وجود خود، به خوبى لمس مىكنم. [5]
[مُسَوَّمَه:]
«الْخَيْلِ
الْمُسَوَّمَةِ»
«مُسَوَّمَه» از مادّه «تَسْويم- سَوْم» در اصل، به معناى «نشاندار» است و نشان داشتن آن (در سوره «آل عمران»)، يا به خاطر
برازندگى اندام و مشخص بودن چهره و يا به خاطر تعليم و تربيت آنها و آمادگى براى
سوارى در ميدان جنگ است.
اين واژه در سوره «ذاريات» نيز به همان معناست، اما در اين كه چگونه آنها نشاندار
بودند؟ در ميان مفسران گفتگو است. بعضى گفتهاند: آنها شكل مخصوص داشته كه نشان
مىداده سنگ معمولى نيست، بلكه وسيله عذاب است. و جمعى گفتهاند: هر كدام علامتى
داشته، و براى فرد معين و نقطه خاصى نشانهگيرى شده بود، تا مردم بدانند كه
مجازاتهاى خداوند آن چنان حساب شده است كه حتى معلوم است كدام فرد