responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 52

معناى گرفتن و كشيدن و پرتاب كردن است؛ كارى كه مأموران با مجرمان سركشى كه در برابر هيچ قانونى سر تسليم فرود نمى‌آورند، انجام مى‌دهند. [1]

[إِعْتَمَرَ:]

«حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ»

«إِعْتَمَرَ» از مادّه‌ «عمره» در اصل به معناى قسمت‌هاى اضافى است كه به ساختمان ملحق مى‌كنند و باعث تكامل آن مى‌شود؛ امادراصطلاح شرع به‌اعمال مخصوصى گفته مى‌شود كه بر مراسم حج افزوده مى‌گردد. [2]

[أَعجاز:]

«أَعْجازُ نَخْلٍ مُّنْقَعِرٍ»

تعبير به‌ «أَعجاز» جمع‌ «عجز» (بر وزن رجل) به معناى قسمت عقب يا پايين چيزى است؛ و تشبيه آنها به قسمت پايين نخل‌ها، به خاطر آن است كه؛ به گفته بعضى باد به قدرى شديد بود كه نخست دست و سرهاى آنها را كند و با خود برد و بعد بقيه بدنهايشان همچون نخل بى شاخ و برگ، از زمين كنده شده و به هر گوشه و كنار پرتاب مى‌گشت. يا به خاطر آن است كه باد آنها را با سر به زمين مى‌كوبيد، گردن‌ها مى‌شكست، و سرها جدا مى‌شد! [3]

[إِعجام، أعجَمِىّ:]

«إِلَيْهِ أَعْجَمِي»

«اعجام» و «عُجْمَة» از مادّه‌ «عجم»، در اصل به معناى ابهام است و «أَعْجَمِى» به كسى گفته مى‌شود كه در بيان او نقصى باشد؛ خواه عرب باشد يا غير عرب. و از آنجا كه عرب‌ها اطلاعات ناقص از بيان غير داشتند، ديگران را عجم خطاب مى‌كردند. بنابراين اين واژه به معناى عدم فصاحت و ابهام در سخن است. و «عجم» را به غير عرب مى‌گويند چرا كه زبان آنها را به خوبى نمى‌فهمند؛ و «أَعْجَم» به كسى گفته مى‌شود كه مطالب را خوب اداء نمى‌كند (خواه عرب باشد، يا غير عرب). بنابراين واژه‌ «أَعْجَمِى» همان‌ «أَعْجَم» است كه، با ياء نسبت توأم شده است. [4]

[أَعراب، أَعرابى:]

«الأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَنِفَاقاً»

«اعراب» ازكلماتى‌است كه معناى جمعى دارد و مفردى براى آن از نظر لغت عرب نيست؛ وچنان‌كه ارباب لغت مانند: مؤلف‌ «قاموس»، «صحاح»، «تاج العروس» و ديگران گفته‌اند؛ اين كلمه تنها به عرب‌هاى باديه‌نشين اطلاق مى‌شود؛ و هنگامى كه معناى مفرد آن را اراده كنند، همين كلمه را با «ياء نسبت»، به صورت‌ «اعرابى» به كار مى‌برند.


[1]. دخان، آيه 47 (ج 21، ص 218)

[2]. بقره، آيه 158 (ج 1، ص 613)

[3]. قمر، آيه 20 (ج 23، ص 50)

[4]. نحل، آيه 103 (ج 11، ص 443)؛ فصّلت، آيه 44 (ج 20، ص 324)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست