نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 51
نماز مغرب و عشا را «عشائين» مىگويند.
حتى از بعضى كلمات استفاده مىشود كه
«عَشِىّ» از زوال ظهر تا صبح فردا را نيز شامل مىشود.
اما با توجّه به اين كه «اصيل» در آيه شريفه در مقابل «بكرة» (صبحگاهان) قرار گرفته، و بعد از آن نيز سخن
از عبادت شبانه به ميان آمده، روشن مىشود منظور همان طرف آخر روز است. [1]
[أَضْعاف:]
«فَيُضعِفَهُ لَهُ
أَضْعافاً كَثِيْرَةً»
«أَضْعاف» جمع «ضِعْف» (بر وزن شعر) به معناى دو يا چند برابر كردن چيزى است؛ با توجّه به اين كه
اين واژه، به صورت جمع آمده و با كلمه
«كَثِيْرَةً»، تأكيد شده است به علاوه جمله «يُضاعِفُ» نيز تأكيد
بيشترى از «يُضَعِّفَ» مىرساند. [2]
[أَضْغاث:]
«أَضْغاثُ
أَحْلامٍ»
«أَضْغاث» جمع «ضِغث» (بر وزن حرص) به معناى يك بسته از هيزم يا گياه خشكيده، يا سبزى يا چيز ديگر
است. [3]
[إعْتَبِرُوا:]
«فَاعْتَبِرُوا يا
أُولِي الْأَبْصَارِ»
«اعْتَبِرُوا» از مادّه «اعتبار» در اصل از «عبور» گرفته شده كه به معناى گذشتن از چيزى به سوى چيز ديگر است و اين كه به اشك
چشم «عبرة» گفته مىشود، به خاطر عبور قطرات اشك از چشم است. و «عبارت» را از اين رو «عبارت» مىگويند كه مطالب و مفاهيم را از كسى به
ديگرى منتقل مىكند؛ و اطلاق «تعبير خواب» بر تفسير محتواى آن به خاطر اين است كه، انسان را از ظاهر
به باطن آن منتقل مىسازد. و به همين مناسبت، به حوادثى كه به انسان پند مىدهد «عبرت» مىگويند؛ چرا
كه انسان را به يك سلسله تعاليم كلّى رهنمون مىگردد و از مطلبى به مطلب ديگر
منتقل مىكند. [4]
[إعتكاف:]
«وَ أَنْتُمْ
عاكِفُونَ»
«اعتكاف» از مادّه «عكف» در اصل به معناى محبوس ماندن و مدتى طولانى در كنار چيزى بودن است؛ و در
اصطلاح شرع، توقف در مساجد براى عبادت مىباشد كه حداقل آن سه روز و شرط آن روزه
داشتن و ترك بعضى ديگر از لذائذ است. [5]