نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 53
بنابراين، بر خلاف آنچه بسيارى تصور مىكنند «اعراب» جمع «عرب» نيست؛ بلكه به معناى عربهاى باديهنشين است. ولى، در
اخبار و روايات اسلامى مفهوم وسيعترى پيدا كرده و به تعبير ديگر مفهوم اسلامى آن
با منطقه جغرافيايى بستگى ندارد؛ بلكه با طرز تفكر و منطقه فكرى مربوط است. آنها
كه دور از آداب و سنن و تعليم و تربيت اسلامى هستند- هر چند شهرنشين باشند-
اعرابىاند و باديهنشينان آگاه و آشنا به آداب و سنن اسلامى، اعرابى نيستند و
مدنى به شمار مىروند. [1]
[إعراض:]
«عَنْها
مُعْرِضينَ»
تعبير به «اعراض» (روى گرداندن) نشان مىدهد كه آنها حتى حاضر نبودند اين آيات را بشنوند و يا
به آن نظر بيفكنند. [2]
[أعراف:]
«عَلَى الأَعْرافِ
رِجالٌ»
«اعراف» در لغت، جمع «عُرف» (بر وزن گُفت) به معناى محل مرتفع و بلند است. و اين كه به يالهاى اسب و
پرهاى بلند پشت گردن خروس، «عُرْفُ
الْفَرَس» يا
«عُرْفُ الدِّيْك» گفته مىشود، به همين جهت است كه در محل
مرتفعى از بدن آنها قرار دارد. [3]
[أَعْرَضَ:]
«الإِنْسانِ
أَعْرَضَ»
«أَعْرَضَ» از مادّه «اعراض» به معناى روىگردانيدن؛ و در اينجا منظور روى برگردانيدن از خدا و حق است. [4]
[إِعْصار:]
«فَأَصابَهآ
إِعْصارٌ»
«اعْصار» از مادّه «عصر» در لغت به معناى گردباد است كه به هنگام وزش باد از دو سوى مخالف تشكيل
مىگردد، به شكل عمودى يك سر آن به زمين چسبيده و سر ديگر آن در آسمان است و گاه
بسيارى از اشياء را با خود مىبرد. [5]
[أَعْطى:]
«فَأَمَّا مَنْ
أَعْطَى وَاتَّقَى»
منظور از «أَعْطى» از مادّه «عطى» همان انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان است.
بعضى نيز گفتهاند: «أَعْطى» اشاره به عبادات مالى است. [6]
[أَعِظُكُم:]
«قُلْ إِنَّمآ
أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ»
«أَعِظُكُم» (شما را اندرز مىدهم) از مادّه «وعظ» در حقيقت بيانگر اين واقعيت است كه من خير و صلاح شما را
در اين سخن در