نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 517
[مُرْتَفَق:]
«وَ سآءَتْ
مُرْتَفَقاً»
«مُرْتَفَق» از مادّه «رفق و رفيق» است يعنى محل اجتماع دوستان. [1]
[مرج:]
«هُوَ الَّذي
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ»
«مرج» از مادّه «مرج» (بر وزن فلج) به معناى مخلوط كردن و يا ارسال و رها نمودن است و در اينجا به
معناى كنار هم قرار گرفتن آب شيرين و شور است. به زمينى كه گياهان مختلف و فراوان
در آن روييده «مَرْج» (مرتع) گفته مىشود. [2]
[مرجئه:]
«مرجئه» از مادّه «ارجاء» به معناى تأخير انداختن است و اين اصطلاحى است كه در مورد «جبريون» به كار مىرود؛
چرا كه آنها اوامر الهى را ناديده گرفته، و رو به سوى معصيت مىآورند، به گمان اين
كه مجبورند، يا اين كه معتقدند مرتكبين گناهان كبيره، سرنوشتشان روشن نيست و آن را
به قيامت مىاندازند. [3]
[مرجان:]
«اللُّؤْلُؤُ
وَالْمَرْجانُ»
«لؤلؤ» و «مرجان» دو وسيله جالب زينتى است و در طب و معالجه بيمارىها نيز مورد استفاده قرار
مىگيرد، ضمناً مال التجاره و كالاى خوبى است كه از آن عوائد زيادى به دست مىآيد،
و روى همين جهات، به عنوان دو نعمت به آن اشاره شده است. [4]
[مُرْجِفُون:]
«وَالْمُرْجِفُونَ
فِى الْمَدينَةِ»
«مُرْجِفُون» از مادّه «ارجاف»، به معناى اشاعه اباطيل، به منظور غمگين ساختن ديگران است، و اصل «ارجاف» به معناى
اضطراب و تزلزل است، و از آنجا كه شايعات باطل، ايجاد اضطراب عمومى مىكند، اين
واژه به آن اطلاق شده است. [5]
[مُرْجَون:]
«وَ آخَرُونَ
مُرْجَوْنَ»
«مُرْجَون» از مادّه «ارجاء»، به معناى «تأخير» و «توقيف» است، و در اصل، از «رجاء» به معناى اميدوارى گرفته شده، و از آنجا كه
گاهى انسان چيزى را به اميد هدفى به تأخير مىاندازد، اين كلمه به معناى تأخير
آمده است، ولى تأخيرى كه با يك نوع اميدوارى توأم است. [6]