نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 515
ولى بعضى از جغرافىدانان نام «مدين» را بر مردمى اطلاق كردهاند كه در ميان
«خليج عقبه» تا «كوه سينا» مىزيستهاند.
در «تورات» نيز نام «مديان» آمده، اما به عنوان بعضى از قبائل (و البته اطلاق يك نام
بر شهر و صاحبان شهر، معمول است). [1]
[مَدِيْنُون:]
«أَ إِنَّا
لَمَدينُونَ»
«مَدِيْنُون» از مادّه «دين» به معناى «جزا» است، يعنى آيا به ما جزا داده خواهد شد؟! [2]
[مَدِينين:]
«كُنْتُمْ غَيْرَ
مَدينينَ»
«مَدِينين» جمع «مدين» از مادّه «دين» به معناى «جزاء» است، و بعضى آن را به معناى «مربوبين» تفسير كردهاند، يعنى اگر شما تحت ربوبيت
ديگرى قرار نداريد، و مالك امر خويش هستيد او را بازگردانيد، اين خود دليل بر اين
است كه، تحت حكومت ديگرى قرار داريد. [3]
[مَذْؤُم:]
«مِنْها مَذْؤُماً
مَّدْحُوراً»
«مَذْؤُم» از مادّه «ذَئْم» (بر وزن طعم)، به معناى عيب شديد است. [4]
[مُرابَطَه:]
«مِنْ رِّباطِ
الْخَيْلِ»
«مُرابَطَه» از مادّه «رَبط» به معناى محافظت مرزها و همچنين به معناى مراقبت از هر چيز ديگر مىآيد، و به
محل بستن و نگاهدارى حيوانات «رِباط» گفته مىشود و به همين تناسب كاروانسرا را عرب «رِباط» مىگويد. [5]
[مَراضِع:]
«عَلَيْهِ
الْمَراضِعَ»
«مَراضِع» جمع «مُرْضِع» (بر وزن مُخْبِر) به معناى زن شيرده است، بعضى نيز آن را جمع «مَرْضَع» (بر وزن
مَكْتَب) به معناى محل شيردادن يعنى پستان، دانستهاند. اين احتمال نيز داده شده
كه مصدر ميمى و به معناى «رِضاع» (شير دادن) بوده باشد ولى معناى اول مناسبتر
است. [6]
[مُراغَم:]
«مُراغَماً
كَثيراً»
«مُراغَم» از مادّه «رَغام» (بر وزن كلام) به معناى «خاك» گرفته شده، و «ارغام» به معناى به خاك ماليدن و ذليل كردن است و
«مراغم»، هم صيغه اسم مفعول است و هم اسم مكان، اما در آيه فوق به معناى اسم مكان
آمده، يعنى مكانى كه مىتوانند در آن حق را اجراء كنند و اگر كسى با حق از روى
عناد مخالفت كند، او را محكوم سازند و بينى او را به خاك بمالند. [7]