نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 514
[مِدْراراً:]
«السَّمآءَ
عَلَيْهِمْ مِّدْراراً»
«مِدْراراً» در اصل از مادّه «درّ» به معناى ريزش شير است، سپس به مايعاتى همانند باران، كه
ريزش دارد گفته شده است؛ و «مدرار» صيغه مبالغه است و جمله «أَرْسَلْنَا السَّمَاءَ» در حقيقت، براى
بيان مبالغه بيشتر مىباشد.
جالب اين كه در سوره «هود» نمىگويد باران را از آسمان بر شما فرو مىريزد، بلكه
مىگويد: آسمان را بر شما فرو مىريزد، يعنى آن قدر باران مىبارد كه گويى همه
آسمان در حال ريزش است، و با توجّه به اين كه «مِدْراراً» صيغه مبالغه است، نهايت تأكيد از اين جمله
استفاده مىشود. [1]
[مُدْهامَّتانِ:]
«مُدْهآمَّتانِ»
«مُدْهامَّتانِ» از مادّه «ادْهِيْمَام» و از ريشه «دُهْمَه» (بر وزن تهمه) در اصل، به معناى «سياهى» و «تاريكى شب» است، سپس به سبز پر
رنگ نيز اطلاق شده است، و از آنجا كه چنين رنگى، نشانه نهايت شادابى و طراوت
گياهان و درختان است، اين تعبير بيانگر نهايت خرمى آن دو بهشت است. [2]
[مُدْهِنُون:]
«أَنْتُمْ
مُّدْهِنُونَ»
«مُدْهِنُون» در اصل، از مادّه «دهن» به معناى روغن است، و از آنجا كه براى نرم كردن پوست تن،
يا اشياء ديگر، آن را روغن مالى مىكنند، كلمه «ادهان» به معناى مدارا و ملايمت، و گاه، به معناى
سستى و عدم برخورد جدى آمده است، و نيز از آنجا كه افراد منافق و دروغگو، غالباً
زبانهاى نرم و ملايمى دارند، اين واژه احياناً به معناى تكذيب و انكار نيز به كار
رفته است، و هر دو معنا در آيه فوق محتمل است؛ اصولًا انسان چيزى را كه باور دارد،
جدى مىگيرد، اگر آن را جدى نگرفت، دليل بر اين است كه باور ندارد. [3]
[مَدْيَن:]
«وَ إِلى مَدْيَنَ
أَخاهُمْ»
«مَدْيَن» (بر وزن مريم) نام آبادى «شعيب» عليه
السلام و قبيله او است، اين شهر، در مشرق «خليج عقبه» قرار داشته، و
مردم آن از فرزندان «اسماعيل» عليه السلام بودند، و با «مصر»، «لبنان» و «فلسطين» روابط تجارى داشتهاند.