نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 50
استفاده كردند و آن زنجيرى بوده است كه دستها را به گردن مىبست؛ كه با معناى «مُقَرَّنِين» كه مفهوم
نزديكى را دارد متناسب است.
اين احتمال نيز داده شده كه منظور از اين جمله اين است كه آنها هر گروه در يك
بند قرار داشتند. [1]
[إصْفَحُوا:]
«فَاعْفُوا وَ
اصْفَحُوا»
«اصْفَحُوا» از مادّه «صفح» در اصل به معناى دامنه كوه، پهنى شمشير، و يا صفحه صورت است. [2]
[إصلاح بال:]
«وَ أَصْلَحَ
بالَهُمْ»
«اصلاح بال»، به معناى سر و سامان دادن به تمام شئون زندگى و امور سرنوشتساز، مىباشد؛ كه
طبعاً هم پيروزى در دنيا را شامل است، و هم نجات در آخرت را، بر عكس سرنوشتى كه
كفار دارند، كه به حكم «اضَلَّ اعْمَالَهُم»، تلاشها و كوششهايشان به جايى نمىرسد، و به جز شكست،
نصيب و بهرهاى ندارند. مىتوان اين چنين گفت كه آمرزش گناهان، نتيجه ايمان آنها،
و اصلاح بال نتيجه اعمال صالح آنها است. [3]
[إِصْلَوا:]
«اصْلَوْهَا
الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
«إِصْلَوا» از مادّه «صَلْى» به معناى آتش افروختن يا به آتش سوختن، بريان كردن، يا وارد در آتش گشتن و
ملازم آن بودن است. [4]
[أصنام:]
«قالُوا نَعْبُدُ
أَصْنَاماً»
«أصنام» جمع «صنم» به معناى مجسمهاى بوده است كه از طلا و نقره يا چوب و مانند آن مىساختهاند
وبه پرستشآن مىپرداختند؛ وآن رامظهر مقدسين ومقدسات مىپنداشتند. [5]
[أصيل:]
«بُكْرَةً وَ
أَصِيلًا»
«اصيل» نقطه مقابل آن «بكرة» يعنى شامگاهان و آخر روز است. بعضى گفتهاند:
اطلاق اين واژه بر آخر روز با توجّه به اين كه از مادّه «اصل» گرفته شده، به خاطر آن است كه آخر روز، اصل و
اساس شب را تشكيل مىدهد.
از بعضى از تعبيرات استفاده مىشود كه
«اصيل» گاه به فاصله ميان ظهر و غروب اطلاق مىگردد
(مفردات راغب). و از بعضى ديگر بر مىآيد كه «اصيل» به اوائل شب نيز گفته مىشود؛ زيرا كه آن را
به «عَشِىّ» تفسير كردهاند و «عَشِىّ» آغاز شب است؛ چنان كه