نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 507
نامگذارى معابد به «محراب» را اين دانستهاند كه: محل محاربه و جنگ با شيطان
و هواى نفس است. و يا از «حرب» به معناى لباسى است كه در ميدان جنگ از تن دشمن
گرفته مىشود، چرا كه انسان در معبد بايد پوشش افكار دنيوى و پراكندگى خاطر را از
خود بر گيرد. [1]
[محاق:]
هنگامى كه ماه، سى روز تمام باشد، تا شب بيست و هشتم در آسمان قابل رؤيت است،
ولى در شب بيست و هشتم به صورت هلال بسيار باريك زرد رنگ، كم نور و كم فروغ در
مىآيد، و در دو شب باقيمانده قابل رؤيت نيست كه آن را «محاق» مىنامند؛ البته در ماههايى كه بيست و نه روز
است، تا شب بيست و هفتم معمولًا ماه در آسمان ديده مىشود، و دو شب باقيمانده «محاق» است. [2]
[مِحال:]
«وَ هُوَ شَديدُ
الْمِحالِ»
«مِحال» در اصل از «حيله» و «حيله» به معناى هر نوع چارهانديشى پنهانى و غير آشكار است (نه به معناى
چارهجوئىهاى مخرّب كه در زبان فارسى به آن مشهور شده است)، و مسلّم است كسى كه
توانايى بر چارهانديشى آن هم با قدرت و شدت دارد، كسى است كه هم از نظر توانايى
فوق العاده است و هم از نظر علم و حكمت؛ به همين دليل بر دشمنانش مسلّط و پيروز
مىباشد، و كسى را ياراى فرار از حوزه قدرت او نيست.
بعضى «مِحال» را از مادّه «حيله» ندانستهاند، بلكه از مادّه «محل» و «ماحل» كه به معناى
مكر و جدال و تصميم بر مجازات و كيفر مىباشد گرفتهاند، ولى آنچه گفتيم صحيحتر
به نظر مىرسد، هر چند هر دو معنا تقريباً قريبالوقوع است. [3]
«مُحْتَظِر» در اصل از مادّه «حظر» (بر وزن مغز) به معناى «منع» است، و لذا آغلى را كه براى
گوسفندان و حيوانات درست مىكنند، كه مانع خروج آنها يا حمله حيوانات وحشى گردد «حظيره» مىنامند، و «محتظر» (بر وزن
محتسِب) شخصى است كه صاحب چنين مكانى است. [5]