نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 506
[مجوس:]
«وَالنَّصارى وَ
الْمَجُوسَ»
بعضى واژه «مجوس» را از مادّه «مغ» كه به
پيشوايان و روحانيين اين مذهب مىگفتند، مشتق مىدانند. در روايات اسلامى آنها را
از پيروان يكى از انبياى بر حق شمرده شدهاند (كه بعداً از اصل توحيد منحرف گشته و
به افكار و عقائد شركآلود روى آوردهاند). [1]
[مُجِيبُونَ:]
«فَلَنِعْمَ
الْمُجيبُونَ»
«مُجِيبُونَ» از مادّه «إِجابَة» به صيغه جمع آمده، در حالى كه منظور از آن خداوند است كه دعاى نوح عليه
السلام را اجابت كرد، اين به خاطر آن است كه صيغه جمع گاهى براى بيان عظمت مىآيد،
همان گونه كه ضمير متكلم مع الغير در «نَادانَا» نيز براى همين منظور است. [2]
[مَجِيد:]
«ذُو الْعَرْشِ
الْمَجِيدُ»
«مَجِيد» از مادّه «مجد» به معناى گستردگى كرم و شرافت و جلال است؛ و اين از صفاتى است كه مخصوص
خداوند مىباشد، و در مورد ديگران كمتر به كار مىرود. بايد توجّه داشت كه «مجيد» در آيه فوق،
طبق قرائت مشهور، مرفوع است، و از اوصاف خدا است، نه مجرور و از اوصاف عرش. [3]
[محادّه (يحادّون):]
«الَّذِيْنَ
يُحَآدُّونَ اللَّهَ»
بعضى گفتهاند: «محادّه» در اصل، به معناى «ممانعت» است از مادّه «حد» كه به معناى
مانع ميان دو شىء است، و لذا به دربان «حداد» مىگويند، و هر دو معنا از نظر نتيجه به هم نزديك است هر
چند از دو ريشه متفاوت گرفته شده. [4]
[مَحارِيب:]
«يَشآءُ مِنْ
مَّحاريبَ»
«مَحارِيب» جمع «محراب» در لغت به معناى «عبادتگاه» يا «قصر و ساختمان بزرگى» است، كه به منظور معبد
ساخته مىشود. گاهى، نيز به قسمت صدر مجلس، يا صدر مسجد، و معبد، نيز اطلاق
مىشود، آنچه امروز به آن محراب مىگويند: همان محل امام جماعت است، و در حقيقت
تعبير و معناى تازهاى است كه از ريشه اصلى گرفته شده است.
به هر حال، از آنجا كه اين واژه از مادّه «حرب» به معناى جنگ است، علت