نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 501
تضاد و اختلافى در ميان آنها نيست، خوب و بد ندارد، بلكه، يكى از يكى بهتر
است.
اين درست بر خلاف كلمات انسانها است كه هر قدر در آن دقت شود، هنگامى كه
گسترده و وسيع گردد، خواهناخواه، اختلافات و تناقضها و تضادهايى در آن پيدا
مىشود، بعضى در اوج زيبايى است، و بعضى كاملًا عادى و معمولى؛ بررسى آثار
نويسندگان معروف و بزرگ، اعم از نثر و نظم، نيز گواه زنده اين مطلب است. اما كلام
خدا، قرآن مجيد، اين چنين نيست، انسجام فوق العاده و همبستگى مفاهيم، فصاحت و
بلاغت بىنظيرى كه در همه آياتش حاكم است، گواهى مىدهد كه از كلام انسانها نيست. [1]
[متشاكس:]
«شُرَكآءُ
مُتَشاكِسُونَ»
«متشاكس» از مادّه «شَكِس» به كسانى گفته مىشود كه، با عصبانيت و بد خلقى به جر و بحث و نزاع مشغولند. [2]
[مُتَشاكِسُون:]
«شُرَكآءُ
مُتَشاكِسُونَ»
«مُتَشاكِسُون» از مادّه «شكاسه» به معناى «سوء خلق و دعوا و خصومت» است. [3]
[مُتَصَدِّع:]
«خاشِعاً
مُّتَصَدِّعاً»
«مُتَصَدِّع» از مادّه «صدع» به معناى «شكافتن اشياء سفت و محكم» است، مانند آهن و شيشه، و اگر به سردرد «صداع» مىگويند، به
خاطر اين است كه گويى مىخواهد سر انسان را از هم بشكافد. [4]
[مُتَقَلَّب:]
«وَ اللَّهُ
يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ»
«مُتَقَلَّب» به معناى جايگاه رفت و آمد است. بنابراين «مُتَقَلَّب» اسم مفعول است كه در اينجا به معناى اسم مكان آمده،
ولى جمعى آن را «مصدر ميمى» مىدانند، كه به معناى انتقال از حالى به حالى
مىباشد. اما معناى اول، با توجّه به قرينه مقابله با «مَثْوى» كه مسلماً اسم مكان است، مناسبتر است. [5]
[مُتَّكَأ:]
«وَ أَعْتَدَتْ
لَهُنَّ مُتَّكَأً»
«مُتَّكَأ» به معناى چيزى است كه بر آن تكيه مىكنند، مانند پشتىها، تختها و صندلىها،
آن چنان كه در قصرهاى آن زمان معمول بود، ولى بعضى «مُتَّكَأ» را به
«اترج» كه نوعى ميوه است تفسير كردهاند.
آنها كه متّكا را به همان معناى پشتى و مانند آن تفسير كردهاند نيز،
گفتهاند: ميوه آن