نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 491
معناى متعدى را برساند، منتها گاهى خود را وادار به كندى مىكند و گاهى ديگران
را. [1]
[لِيَبْلُوَكُم:]
«لِيَبْلُوَكُمْ
أَيُّكُمْ أَحْسَنُ»
«لِيَبْلُوَكُم» از مادّه «بلاء و ابتلاء» به معناى آزمايش است، همان گونه كه سابقاً هم اشاره كردهايم، آزمايشهاى
الهى براى كشف حال و پىبردن به وضع درونى و روحى و فكرى افراد نيست، بلكه به
معناى پرورش دادن و تربيت نمودن است. [2]
[لِيَحْمِلُوا:]
«لِيَحْمِلُوا
أَوْزارَهُمْ»
جمله «لِيَحْمِلُوا» (بايد اين بار را بر دوش كشند) از مادّه «حَمْل» به صورت امر است، مفهومش بيان نتيجه و عاقبت
كار است، درست همانند اين كه: به كسى مىگوئيم اكنون كه اين عمل خلاف را انجام
دادى بايد نتيجه آن را تحمل كنى و تلخى آن را بچشى (بعضى از مفسران نيز احتمال
دادهاند كه «لام» لِيَحْمِلُوا لام عاقبت باشد). [3]
[لَيُزْلِقُونَكَ:]
«لَيُزْلِقُونَكَ
بِأَبْصارِهِمْ»
«لَيُزْلِقُونَكَ» از مادّه «زلق» به معناى لغزيدن و بر زمين افتادن و كنايه از هلاكت و
نابودى مىباشد. [4]
[لِيُعْجِزَهُ:]
«مَا كَانَ اللَّهُ
لِيُعْجِزَهُ»
جمله «لِيُعْجِزَهُ» همان گونه كه قبلًا گفتهايم:
از مادّه «اعجاز» به معناى ناتوان ساختن است و به همين علت، در بسيارى از موارد، به معناى
گريختن از قلمرو قدرت يا دست نيافتن بر كسى آمده است. [5]
[ليقه:]
«ليقه» در لغت عرب به پارچه يا پنبه ابريشمى مىگويند كه در دوات مىگذاردند تا
مركّب را به خود جذب كند و از ريزش آن جلوگيرى نمايد. [6]
[لِيُمَحِّصَ:]
«وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ»
«لِيُمَحِّصَ» از مادّه «تمحيص» به معناى پاك نمودن چيزى است از هر گونه عيب. [7]
[لَيُنْبَذَنَّ:]
«لَيُنْبَذَنَّ فِي
الْحُطَمَةِ»
«لَيُنْبَذَنَّ» از مادّه «نبذ» (بر وزن سبز) به گفته «راغب» در «مفردات» در اصل، به معناى دور انداختن چيزى به خاطر حقارت و بى
ارزشى آن است. يعنى خداوند، اين مغروران خودخواه خود برتربين را در آن روز، به
صورت موجوداتى ذليل و بى ارزش در آتش دوزخ پرتاب مىكند، تا نتيجه