نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 476
است: «چشم از آنها برمگير تا به ديگران نگاه كنى». [1]
[لاتَعْزِمُوا:]
«وَ لا تَعْزِمُوا
عُقْدَةَ»
«لا تَعْزِمُوا» از مادّه «عزم» به معناى قصد است و هنگامى كه مىفرمايد: «وَ لاتَعْزِمُوا عُقدَةَ النِّكَاحِ»، در واقع نهى از انجام عقد ازدواج به صورت مؤكد است، يعنى حتى نيت چنين كارى
را در زمان عدّه نكنيد. [2]
[لاتَغْلُوا:]
«لا تَغْلُوا في
دينِكُم»
«لاتَغْلُوا» از مادّه «غلوّ» به معناى تجاوز از حدّ است، منتها هنگامى كه تجاوز در مورد مقام و منزلت كسى
باشد «غلو» گفته مىشود، اگر در نرخ و قيمت باشد
«غلاء» گفته مىشود و اگر در مورد تير باشد «غَلْو» (بر وزن دلو)
مىگويند و اين كه به جوشش، «غليان» گفته مىشود و به حيوانى كه فوقالعاده سركش است «غلواء» مىگويند؛ همه،
از همين ماده است.
بعضى معتقدند: «غلوّ» هم در طرف افراط گفته مىشود، هم در تفريط در حالى كه بعضى ديگر آن را منحصر
به طرف افراط مىدانند ونقطه مقابل آن را تقصير مىگويند. [3]
[لاتَقْفُ:]
«وَ لا تَقْفُ مَا
لَيْسَ»
«لاتَقْفُ» از مادّه «قَفْو» (بر وزن عفو) به معناى دنبالهروى از چيزى است، و مىدانيم دنباله روى از غير
علم، مفهوم وسيعى دارد كه همه نوع آن را شامل مىشود. [4]
[لاتَقْنَطُوا:]
«لا تَقْنَطُوا
مِنْ رَّحْمَةِ»
تعبير به «لاتَقْنَطُوا» (مأيوس نشويد) با توجّه به اين كه:
«قنوط» در اصل به معناى مأيوس شدن از خير است، به
تنهايى دليل بر اين است كه گنهكاران نبايد از «لطف الهى» نوميد گردند. [5]
[لاتَمْنُنْ:]
«وَ لا تَمْنُن
تَسْتَكْثِرُ»
«لا تَمْنُنْ» از مادّه «منّت» در اين گونه موارد به معناى سخن و گفتارى است كه بيانگر اهميت نعمتى است كه
انسان به ديگرى داده است، و از اينجا رابطه آن با مسأله «استكثار» (طلب فزونى)
روشن مىشود؛ چرا كه اگر انسان خدمتش را ناچيز بشمرد انتظار پاداشى ندارد، چه رسد
به اين كه فزونى بطلبد، و به اين ترتيب، منت گذاردن هميشه سرچشمه «استكثار» است، عملى كه
ارزش نعمت را به كلّى از بين مىبرد. [6]