نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 475
ل
[لاتَبْتَئِس:]
«فَلا تَبْتَئِسْ
بِمَا كَانُوا»
«لاتَبْتَئِس» از مادّه «بُؤس» و «بأس» در اصل به معناى ضرر و شدت است و در اينجا به معناى اين است كه اندوهگين و
غمناك مباش. [1]
[لاتُجادِلُوا:]
«وَلا تُجادِلُوا
أَهْلَ الْكِتابِ»
«لاتُجادِلُوا» از مادّه «جدال» در اصل، به معناى «تابيدن طناب و محكم كردن» آن است، اين واژه در مورد
ساختمان محكم و مانند آن نيز به كار مىرود، و هنگامى كه دو نفر به بحث
مىپردازند، و در حقيقت هر كدام مىخواهد ديگرى را از عقيدهاش بپيچاند، به اين
كار، «مجادله» گفته مىشود، به كشتى گرفتن نيز «جدال» مىگويند، و به هر حال منظور
در اينجا بحث و گفتگوهاى منطقى است. [2]
[لاتُخْزِنِي:]
«وَ لا تُخْزِني
يَوْمَ»
«لا تُخْزِنِي» از مادّه «خزى» (بر وزن حزب)- به طورى كه «راغب» در «مفردات» مىگويد- به معناى «شكست روحى»
(و شرمسارى) است كه يا از ناحيه خود انسان است كه به صورت حياء مفرط، جلوهگر
مىشود، و يا از ناحيه ديگرى است كه بر انسان تحميل مىكند. [3]
[لاتُرْهِقْنِى:]
«وَ لا تُرْهِقْني
مِنْ أَمْرِى»
«لا تُرْهِقْنِى» از مادّه «ارهاق» به معناى پوشاندن چيزى است با قهر و غلبه، و گاه، به معناى
تكليف كردن آمده است، و در جمله بالا منظور اين است كه بر من سخت مگير و مرا به
زحمت ميفكن، و به خاطر اين كار، فيض خود را قطع منما! [4]
[لاتَعْثَوا:]
«وَ لا تَعْثَوْا
فِي الأَرْضِ»
«لاتَعْثَوا» از مادّه «عِثّى» (بر وزن مِسِىّ) به معناى فساد شديد است، منتهى اين كلمه بيشتر در مفاسد
اخلاقى و معنوى به كار مىرود، در حالى كه مادّه «عيث» كه از نظر معنا شبيه آن است بيشتر به مفاسد
حسى، اطلاق مىگردد. [5]
[لاتَعْدُ:]
«وَ لا تَعْدُ
عَيْنَاكَ عَنْهُمْ»
«لاتَعْدُ» از «عدا، يعدو» به معناى تجاوز كردن است، بنابراين، مفهوم جمله اين