«ابوالفتوح رازى» حدود پانزده معنا در اين زمينه نقل كرده است، ولى غالباً
شاخ و برگ همان معناى اصلى است كه در بالا آوردهايم، از جمله اين كه:
1- «كَنُود» كسى است كه مصائبش را با آب و تاب مىشمرد،
ولى نعمتها را فراموش مىكند.
2- «كَنُود» كسى است كه نعمتهاى خدا را تنها مىخورد، و
از ديگران منع مىكند، چنان كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله
مىخوانيم: أَ تَدْرُونَ مَنِ الْكَنُودِ: «مىدانيد كنود كيست»؟! عرض شد: خدا و رسولش آگاهتر است.
فرمود: الْكَنُودُ الَّذِى يَأْكُلُ وَحْدَهُ، وَ
يَمْنَعُ رِفْدَهُ، وَ يَضْرِبُ عَبْدَهُ: «كنود
كسى است كه تنها غذا مىخورد، و از عطا و بخشش به ديگران خوددارى مىكند، و بنده
زيردستش را مىزند».
3- «كَنُود»، كسى است كه در مشكلات و مصائب با دوستان خود
هم دردى نمىكند.
4- كسى است كه خيرش بسيار كم است.
5- كسى است كه وقتى نعمتى به او برسد، از ديگران
دريغ مىدارد و اگر گرفتار مشكلى گردد، ناشكيبايى و جزع مىكند.
6- كسى است كه نعمتهاى الهى را در معصيت صرف
مىكند.
«كَواعِب» از مادّه «كَعب» جمع «كاعب» به معناى دوشيزهاى است كه تازه برآمدگى سينه او آشكار شده، و اشاره به آغاز
جوانى است. [2]
[كَوافِر:]
«بِعِصَمِ
الْكَوافِرِ»
«كَوافِر» از مادّه «كُفر» جمع «كافرة» به معناى زنان كافر است. [3]
[كَواكِب:]
«وَإِذَا
الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ»
«كَواكِب» جمع «كوكب» در لغت عرب، معانى زيادى دارد از جمله: ستاره به طور اعم، و ستاره «زهره» به طور اخص،
سفيدى كه در چشم ظاهر مىشود، گياهان بلند، شكوفه درختان، درخشندگى فولاد، نوجوان
زيبا، شمشير، آب، رئيس يك جمعيت، و غير آن. [4]
[كوثر:]
«إِنَّا
أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ»
«كوثر» وصف است كه از «كثرت» گرفته شده، و به معناى خير و بركت فراوان است،