نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 465
است.
در حقيقت آيه مىگويد: به هيچ وجه قرآن جاى ترديد و شك نيست؛ زيرا از هر نظر كامل
و بىعيب است، تواريخ و اخبار آن، همه صدق و احكام و قوانين آن همه عدل است.
و نيز ممكن است منظور از «كلمه» همان وعدهاى باشد كه در جمله بعد يعنى جمله:
لا مُبَدِّلٌ لِكَلِمَاتِهِ: «هيچ كس
نمىتواند تغيير و دگرگونى در كلمات خدا ايجاد كند» آمده است.
«كَلِمَة» در سوره «فتح» به معناى «روح» است، يعنى خداوند روح تقوا را بر دلهاى آنها افكند، و ملازم
و همراهشان ساخت. [1]
[كِم، كُم، كُمَّه:]
«ذاتُ الأَكْمَامِ»
«كِم» (بر وزن جن) به غلافى مىگويند كه ميوه را مىپوشاند و «كُم» (بر وزن قم) جمع آن «اكمام» به معناى آستين است كه دست را مىپوشاند و «كُمَّه» از مادّه «كم» (بر وزن قبّه)
به معناى شب كلاهى است كه سر را مىپوشاند. [2]
«كِناس» از مادّه «كَنس» (بر وزن پلاس) به لانه پرندگان، مخفيگاه آهوان و حيوانات وحشى گفته مىشود. [4]
[كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِين:]
«وَكُنَّا نَحْنُ
الْوارِثِينَ»
تعبير به «كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ» اشاره به خالى ماندن آن ديار است، و نيز اشارهاى است به
مالكيت حقيقى خداوند، نسبت به همه چيز، كه اگر مالكيت اعتبارى بعضى اشياء را،
موقتاً به بعضى انسانها واگذار كند، چيزى نمىگذرد كه همه زائل مىگردد، و او
وارث همگان خواهد بود. [5]
[كُنَّس:]
«الْجَوارِ
الْكُنَّسِ»
«كُنَّس» جمع «كانس» از مادّه «كَنْس» (بر وزن شمس) به معناى مخفى شدن است. [6]
[كَنُود:]
«إِنَّ الإِنْسانَ
لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»
«كَنُود» به زمينى مىگويند كه چيزى از آن نمىرويد، و به انسان ناسپاس و بخيل نيز