نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 463
ولى از «مفردات راغب» استفاده مىشود كه، اين واژه، دو معنا دارد: يك معناى
مطلوب، كه همان معناى اول است و معناى ديگر، شىء پست و بىارزش است؛ تشبيه به
«كَفل» چهارپايان، چرا كه هر كس آنجا سوار شود، بيم سقوط او مىرود (دقت كنيد). [1]
[كَفَّلَها:]
«وَ كَفَّلَها
زَكَرِيَّا»
«كَفَّلَها» از مادّه «كفالت» در اصل، به معناى «ضميمه كردن چيزى به ديگرى» نيز هست و به همين مناسبت به
افرادى كه سرپرستى كودكى را به عهده مىگيرند «كَافل» يا
«كفيل» گفته مىشود؛ زيرا در حقيقت او را ضميمه وجود
خود مىكنند. [2]
[كُفو:]
«وَ لَمْ يَكُنْ
لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ»
«كُفو» در اصل، به معناى همطراز در مقام و منزلت و قدر است، و سپس به هر گونه شبيه و
مانند اطلاق مىشده است. [3]
[كُفُور:]
«أَكْثَرُ النَّاسِ
إِلَّا كُفُوراً»
«كُفُور» از مادّه «كُفر» به معناى انكار حق است. [4]
[كَلالَة:]
«رَجُلٌ يُورَثُ
كَلالَةً»
«كَلالَة» از مادّه «كُلّ» در اصل معناى مصدرى دارد و به معناى
«كَلال» يعنى از بين رفتن قوت و توانايى است. ولى
بعداً به خواهران و برادرانى كه از شخص متوفى ارث مىبرند گفته شده است. شايد
تناسب آن اين باشد كه برادران و خواهران جزء طبقه دوم ارث هستند، و تنها با نبودن
پدر و مادر و فرزند، ارث مىبرند، و چنين كسى كه پدر و مادر و فرزندى ندارد،
مسلماً در رنج است و قدرت و توانايى خويش را از دست داده، لذا به آنها «كَلالَة» گفته مىشود.
«راغب» در كتاب «مفردات» مىگويد:
«كَلالَة» به ورّاث- غير از پدر و
فرزند- گفته مىشود. و «ابن عباس» گفته: به جز فرزند به ساير ورّاث «كَلالَة»
مىگويند. [5]
[كلام:]
«لا مُبَدِّلَ
لِكَلِمَاتِ اللَّهِ»
«كلام» از مادّه «كَلْم» به معناى تأثيراتى است كه با گوش درك مىشود. سپس توسعه پيدا كرده است، و
علاوه بر الفاظ به معانى نيز «كلمه» گفته مىشود، و حتى به «عقيده»، «مكتب» و «روش
و سنت» نيز اطلاق مىگردد. [6]