نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 46
و كسانى كه تاب مقاومت در برابر آنها نيست، بوده باشد؛ به شكل اندوه آشكار
مىگردد از «ابن عباس» نيز نقل شده كه حزن و غضب (اندوه و خشم) يك ريشه دارد اگر چه لفظ آنها مختلف
است. [1]
[أَسْفَرَ:]
«وَ الصُّبْحِ إِذآ
أَسْفَرَ»
«أَسْفَرَ» از مادّه «سفر» (بر وزن فقر) به معناى باز كردن پوشش و كشف حجاب است؛ و لذا به زنان بىحجاب «سافرات» گفته مىشود.
اين تعبير در مورد طلوع صبح، مشتمل بر يك نوع تشبيه زيبا و جالب است. [2]
«أَسَلْنَا» از مادّه «سيلان» به معناى جارى ساختن است. [4]
[إسم:]
«بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمن الرَّحِيمِ»
بعضى «اسم» را از «سمه» (بر وزن هبه) از مادّه «وسم» كه به معناى علامتگذارى است گرفتهاند؛ زيرا «اسم» در حقيقت علامت
معناست. ولى محققان اين نظر را مردود دانستهاند؛ زيرا مىدانيم به هنگام جمع بستن
و تصغير، ريشه اصلى لغت ظاهر مىشود، ودرمورد اسم، جمعش اسماء و تصغيرش «سُمَىّ» و
«سُمَيّه» است؛ از اينجا روشن مىشود كه «اسم» در واقع از قبيل ناقص واوى «سمو» است، نه مثال واوى. [5]
[أُسْوَة:]
«أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
«أُسْوَة» از مادّه «اسْو» (بر وزن عروه) در اصل، به معناى آن حالتى است كه انسان به هنگام پيروى از
ديگرى به خود مىگيرد؛ و به تعبيرى ديگر، همان تأسّى كردن و اقتدا نمودن است. [6]
[أَشْتات:]
«يَصْدُرُ النَّاسُ
أَشْتاتاً»
«أَشْتات» جمع «شَتّ» (بر وزن شط) به معناى متفرق و پراكنده است. اين اختلاف و پراكندگى، ممكن است
به خاطر آن باشد كه اهل هر مذهبى جداگانه وارد عرصه محشر مىشوند. يا اهل هر
نقطهاى از مناطق زمين جدا وارد مىشوند. و يا اين كه گروهى با