نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 45
چيزى جز اين نيست كه انسان نعمت را بيهوده بر باد دهد. و يا اشاره به اين است
كه گنهكاران دو دستهاند: گروهى گناهان محدودى دارند و ترسى از خدا در دل، يعنى
رابطه خود را به كلّى با پروردگار نبريدهاند؛ اگر فرضاً ظلم و ستمى مىكند، بر
يتيم و بينوا روا نمىدارد، و در عين حال خود را مقصر مىشمرد و در پيشگاه خدا
روسياه مىداند. بدون شك چنين فردى گنهكار است و مستحق مجازات، اما با كسى كه
بىحساب گناه مىكند و هيچ قيد و شرطى براى گناه قائل نيست و گاهى به انجام گناه
افتخار مىكند و يا گناه را كوچك مىشمرد، فرق بسيار دارد؛ چرا كه دسته اول ممكن
است سرانجام در مقام توبه و جبران برآيند، اما آنها كه در گناه اسراف مىكنند،
توبه آنها بسيار بعيد است. بالاخره «اسراف» آن است كه بيش از حدّ، در غير حق و بى جا مصرف گردد. در
يكى از روايات اسلامى تشبيه جالبى براى
«اسراف»، «اقتار» و حدّ
«اعتدال» شده است؛ و آن اين است:
هنگامى كه امام صادق عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود، مشتى سنگريزه از
زمين برداشت و محكم در دست گرفته و فرمودند: اين همان «اقتار» و سختگيرى است؛ پس از آن مشت ديگرى برداشت و
چنان دست خود را گشود كه همه آن به روى زمين ريخت، فرمودند: اين «اسراف» است. بار سوم
مشت ديگرى برداشت و كمى دست خود را گشود، به گونهاى كه مقدارى فرو ريخت و مقدارى
در دستش بازماند؛ فرمودند: اين همان «قوام» است. [1]
[أُسَرِّحْكُنَّ:]
«أُسَرِّحْكُنَّ
سَراحاً جَمِيلًا»
تعبير «أُسَرِّحْكُنَّ» (من شما را رها سازم)؛ از مادّه «تسريح» ظهور در اين دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله اقدام به جدا
ساختن آنها مىفرمود، به خصوص اين كه مادّه «تسريح» به معناى طلاق در جاى ديگر، از قرآن مجيد به
كار رفته است. [2]
[أَسِف:]
«غَضْبانَ أَسِفاً»
«أَسِف» از مادّه «اسف» آن چنان كه «راغب» در «مفردات» مىگويد، به معناى «اندوه» توأم با «خشم» است.
اين كلمه گاهى به هر يك از اين دو معنا به تنهايى نيز اطلاق مىشود و ريشه
اصلى آن اين است كه انسان شديداً از چيزى ناراحت شود؛ طبيعى است اگر اين ناراحتى
نسبت به افراد زيردست باشد به صورت خشم و نشان دادن عكسالعمل خشمآلود ظاهر
مىشود. و اگر نسبت به افراد بالادست