نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 459
معلم به هنگام تدريس و تعليم بر كرسى مىنشيند.
گاهى كلمه كرسى كنايه از «علم» مىباشد. و نظر به اين كه «كرسى» تحت اختيار و
زير نفوذ و سيطره انسان است، گاهى به صورت كنايه از «حكومت»، «قدرت» و فرمانروايى
بر منطقهاى به كار مىرود.
اين كه «كُرْسِى» به معناى «تخت پايه كوتاه» است، چنين به نظر مىرسد كه
سلاطين داراى دو نوع تخت بودهاند، تختى براى مواقع عادى، كه پايههاى كوتاهى
داشت، و تختى براى جلسات رسمى و تشريفاتى، كه پايههاى بلند داشت؛ اوّلى را «كرسى»
و دومى را «عرش» مىناميدند. [1]
[كرك:]
موهاى نرمى كه بر بدن چهارپايان مىرويد آن را «كرك» مىناميم كه عرب آن را
«وَبَر» (بر وزن ظفر) جمع آن أوبار مىگويد. [2]
[كُرْه، كَرْه:]
«وَ هُوَ كُرْهٌ
لَكُمْ»
«كُرْه» گر چه معناى مصدرى دارد، ولى در سوره
«بقره» به معناى اسم مفعول يعنى مكروه است.
«كُرْه» (بر وزن جرم) به معناى كراهتى است كه از درون انسان سرچشمه مىگيرد و «كَرْه» (بر وزن شرح)
به معناى كراهتى است كه عامل بيرونى داشته باشد و در مورد بحث چون غير مؤمنان تحت
تأثير عوامل بيرون ذاتى، مقهور قوانين آفرينش هستند، «كَرْه» (بر وزن شرح) به كار
رفته است، منظور از «كَرْهاً» تمايلى است كه از خارج تحميل بر يك موجود مىشود،
مانند مرگ يك موجود زنده بر اثر هجوم ميكروبها و يا عوامل ديگر. [3]
[كريم:]
«مِنْ كُلِّ زَوْجٍ
كَريمٍ»
«كريم» از مادّه «كَرَم» در اصل به معناى هر چيز پر ارزش است، گاه در مورد انسان به كار مىرود، گاه
گياهان، و گاهى حتى نامه توصيف به «كريم» مىشود مانند سخن ملكه «سبأ» در مورد
نامه سليمان: (إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ). و منظور از گياه كريم،
گياهان پرفايده است و البته هر گياهى داراى فوائدى است كه با پيشرفت علم اين حقيقت
روز به روز آشكارتر مىشود.
تعبير به «كَرِيم» از مادّه «كرامت» به معناى «مفيد فايده» است، و لذا در ميان
عرب معمول است، وقتى مىخواهند شخص يا چيزى را غير مفيد معرفى كنند مىگويند: