نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 457
سوره «قصص»، به قرينه ذكر «آيات» و همچنين جمله «نَتْلوُا عَلَيْك» كه در آيه بعد، مىآيد
به معناى قرآن است. [1]
[كُتِبَ:]
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ
الْقِتالُ»
«كُتِبَ» (نوشته شده) از مادّه «كِتاب» در سوره «بقره» اشاره به حتمى بودن و قطعى بودن اين فرمان الهى است. [2]
[كَتَبَ:]
«كَتَبَ رَبُّكُمْ
عَلى نَفْسِهِ»
«كَتَبَ» كه از مادّه «كتابت» به معناى نوشتن است، در بسيارى از موارد كنايه از الزام، ايجاب و تعهّد
مىباشد؛ زيرا يكى از آثار نوشتن، مسلّم شدن وثابتماندن چيزى است.
«كتب» به معناى «مكتوبات» است و يا به معناى احكام و مقرراتى كه از ناحيه خداوند تعيين شده است؛ زيرا
كتابت به معناى تعيين حكم، نيز آمده. [3]
[كَثِيب:]
«الْجِبالُ كَثيباً
مَّهيلًا»
«كَثِيب» از مادّه «كَثَبَ» به معناى شنهاى متراكم است. [4]
[كَثِيْرَةٍ:]
«بِفاكِهَةٍ
كَثيرَةٍ وَ شَرابٍ»
تعبير به «كَثِيْرَةٍ» اشاره به انواع مختلف ميوههاى بهشتى است، همان گونه كه نوشيدنى و شراب طهور
آن نيز، اشكال متنوعى دارد كه در آيات مختلف قرآن به آن اشاره شده است. [5]
[كَدْح:]
«رَبِّكَ كَدْحاً
فَمُلاقِيهِ»
«كَدْح» (بر وزن مدح) به معناى تلاش و كوششى است كه با رنج و تعب همراه باشد، و در
جسم و جان اثر بگذارد، لذا، به گاو سختكوشى كه آثار كار كردن در جسم او ظاهر شده
«ثَوْرٌ فِيْهِ كُدُوحٌ» مىگويند. در تفسير «كشاف» و «فخر رازى» و «روح المعانى»
آمده است: اين كلمه در اصل به معناى خراشى است كه بر پوست تن وارد مىشود، و به
همين مناسبت به تلاشهايى كه در روح انسان اثر مىگذارد، اطلاق شده است. [6]
[كِذَّاب:]
«وَكَذَّبُوا
بِآياتِنَا كِذَّاباً»
«كِذَّاب» از مادّه «كِذْب» (به كسر كاف) يكى از صيغههاى مصدر باب تفعيل، به معناى