نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 456
است، خواه از نظر سن باشد، يا علم، يا موقعيت اجتماعى، و يا مانند آن. به اين
ترتيب «كبراء» كسانى هستند كه زير نظر آنها به اداره امور مىپردازند، و معاون و
مشاور آنها محسوب مىشوند. [1]
[كُبْكِبُوا:]
«فَكُبْكِبُوا فيها
هُمْ وَالغَاوُنَ»
«كُبْكِبُوا» در اصل از مادّه «كب» است، «كب» به معناى افكندن چيزى به صورت در گودال آمده، و
تكرار آن (كبكب)، تكرار اين سقوط را مىرساند و اين نشان مىدهد كه آنها به هنگام
سقوط در دوزخ، همانند سنگى مىباشند كه از بالاى بلندى به درهاى پرتاب مىشود،
نخست به نقطهاى افتاده و از آنجا به نقطه ديگر تا در قعر دره قرار گيرد.
در فارسى امروز «كبكبه» به گروهى از سواران يا صداى پاى ستوران و آدميان به
طور دسته جمعى گفته مىشود، و كنايه از جاه و جلال و شكوه و شوكت است. بعيد نيست
اين تعبير از «كُبكُوبة» (با ضم هر دو كاف) گرفته شده باشد كه در عربى به معناى
گروهى از انسانها يا ستوران است، و گاهى آن را در فارسى با «دبدبه» همراه
مىآورند كه آن نيز به معناى صداى پاى جمعيت مردم و يا صداى دُهلها است. [2]
[كتاب:]
«ذلِكَ الْكِتابُ
لا رَيْبَ فيهِ»
«كتاب» به معناى مكتوب و نوشته شده است، و گاهى به معناى وسيعترى اطلاق مىشود به
معناى مطالبى كه درخور نوشتن است و به صورت مكتوب بيرون خواهد آمد، هر چند تا آن
زمان نوشته نشده باشد.
منظور از «كتاب» در سوره «اعراف» مقدّراتى است كه خداوند براى بندگان خود از نعمتهاى مختلف
اين جهان قرار داده است، اگر چه، بعضى از مفسران احتمال دادهاند: منظور از
«كتاب»، كيفر الهى و يا اعم از هر دو بوده باشد.
تعبير به «كِتاباً» در سوره «فاطر» به صورت نكره، آن هم با استناد به پروردگار، اشاره به اين است كه در هيچ يك
از كتب آسمانى كوچكترين دليلى بر مدعاى آنها نيست.
و «كِتابٌ حَفِيظ» به معناى كتابى است كه حافظ اعمال تمام انسانها و غير آن است، و اشاره به «لوح
محفوظ» است.
و «كتاب مبين» گر چه در بعضى از آيات قرآن، مانند آيه 61 سوره «يونس»: «وَ لا أَصْغَرَ مِنْ
ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ» و آيه 6 سوره «هود»: «كُلٌّ فِي
كِتابٍ مُبِينٍ» به معناى «لوح محفوظ» تفسير شده، ولى در