نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 455
به معناى افكندن چيزى به صورت بر زمين است و بنابراين، ذكر «وُجُوه» (صورتها)
در آيه فوق از باب تأكيد است. [1]
[كُبِتُوا:]
«كُبِتُوا كَمَا
كُبِتَ الَّذينَ»
«كُبِتُوا» از مادّه «كَبْت» (بر وزن ثبت) به معناى مانع شدن توأم با عنف و ذليل كردن است، اشاره به اين
كه خداوند مجازات كسانى را كه با او و پيامبرش به مبارزه برمىخيزند، ذلت و خوارى
قرار مىدهد و آنها را از لطف بىكرانش منع مىكند.
بعضى از مفسران «كبتوا» را به عنوان نفرين گرفتهاند، و از آنجا كه نفرين از
سوى خداوندى كه قادر بر همه چيز است، دليل بر تحقق آن مىباشد، نتيجه آن ذلت و
خوارى اين گروه در دنيا است، ولى ظاهر تعبير آيه اين است كه: جمله خبريه است نه
انشائيه. [2]
[كَبَد:]
«خَلَقْنَا
الإِنْسانَ في كَبَدٍ»
«كَبَد» به گفته «طبرسى» در «مجمع البيان» در اصل، بهمعناى «شدت» است، و لذا هنگامى كه شير غليظ شود «تَكَبَّدَ اللَّبَنُ» مىگويند.
ولى، به گفته «راغب» در «مفردات»، «كبد» (بر وزن حسد) به معناى دردى است كه
عارض «كبد» (جگر سياه) انسان مىشود و سپس، به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است.
ريشه اين لغت هر چه باشد، مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است. [3]
[كبر:]
«في صُدُورِهِمْ
إِلَّا كِبْرٌ»
بعضى از مفسران «كبر» را در آيه، به معناى «حسد» تفسير كردهاند، و عامل مجادله
آنها را حسادتشان نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و مقام معنوى و ظاهرى او
مىدانند، در حالى كه «كبر» در لغت، به اين معنا نيست، ولى ممكن است ملازم آن باشد، چرا
كه افراد متكبر و خود محور، معمولًا حسود نيز هستند، همه مواهب را براى خود
مىخواهند، و از اين كه ديگران از آن بهره گيرند ناراحت مىشوند. [4]
[كُبَر:]
«إِنَّها لَإِحْدَى
الْكُبَرِ»
«كُبَر» جمع «كُبْرى» به معناى بزرگ است، بعضى گفتهاند: منظور: «سَقَر» است كه يكى از طبقات بزرگ
دوزخ مىباشد، ولى اين تفسير، با آنچه قبلًا به آن اشاره كرديم و از آيات استفاده
مىشود، سازگار نيست. [5]