responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 439

[قريش:]

«لِإيلافِ قُرَيْشٍ»

واژه‌ «قريش» به طورى كه بسيارى از مفسران و ارباب لغت گفته‌اند: در اصل، به معناى نوعى از حيوانات بزرگ دريايى است، كه هر حيوانى را به آسانى مى‌خورد! اين عبارت از «ابن عباس» معروف است كه وقتى از او سؤال كردند: چرا قريش را «قريش» مى‌نامند؟ در پاسخ چنين گفت:

لِدابَّةٍ تَكُوُنُ فِى الْبَحْرِ مِنْ أَعْظَمِ دَوَّابِّ يُقالُ لَها الْقُرَيْشُ، لا تَمُرُّ بِشَىْ‌ءٍ مِنَ الْغَثِّ وَ السَّمِيْنِ الَّا أَكَلَتْهُ!: «اين به خاطر آن است كه در اصل نام حيوانى از بزرگ‌ترين حيوانات دريا است، كه به هيچ حيوان لاغر و چاقى نمى‌گذرد، مگر اين كه آن را مى‌بلعد»! سپس، از اشعار عرب براى سخن خود شاهد مى‌آورد. بنابراين، انتخاب اين نام براى قبيله فوق، به خاطر قدرت و قوت اين قبيله، و سوء استفاده‌هايشان از اين قدرت بوده است. ولى، بعضى آن را از مادّه «قَرْش» (بر وزن فرش) به معناى «اكتساب» دانسته‌اند؛ چرا كه اين قبيله غالباً به تجارت و كسب مشغول بودند. بعضى نيز، اين ماده را به معناى «بازرسى و تفتيش» مى‌دانند، و از آنجا كه «قريش» از حال حجاج خبر مى‌گرفتند، و گاه به كمك آنها مى‌شتافتند، اين واژه براى آنها انتخاب شده. [1]


[1]. قريش، آيه 1 (ج 27، ص 374).

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 439
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست