نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 421
[فُرُش:]
«مُتَّكِئينَ عَلى
فُرُشِ»
«فُرُش» از مادّه «فَرش» جمع «فراش» در اصل به معناى هر گونه فرش يا بسترى است كه مىگسترانند، و به همين تناسب
گاه به عنوان كنايه از همسر به كار مىرود (خواه مرد باشد يا زن). بعضى نيز
«فُرُش» را به معناى حقيقى (نه به معناى كنايى) تفسير كردهاند، و آن را اشاره به
فرشها و بسترهاى بسيار گرانبها و پر ارزش بهشت دانستهاند، ولى در اين صورت،
ارتباط آيات بعد كه حكايت از حوريان و همسران بهشتى مىكند، از آن قطع مىشود. [1]
[فُرُط:]
«وَ كَانَ أَمْرُهُ
فُرُطاً»
«فُرُط» به معناى تجاوز از حدّ است، و هر چيزى كه از حدّ خود خارج بشود و به اسراف
متوجّه گردد، به آن «فُرُط» مىگويند. [2]
[فَرَّطْتُم:]
«مِنْ قَبْلُ مَا
فَرَّطْتُمْ»
«فَرَّطْتُم» از مادّه «تفريط» در اصل از «فروط» (بر وزن شروط) به معناى مقدم شدن است، هنگامى كه به باب تفعيل در آيد به
معناى