نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 420
و شكاف مىباشد، و به عنوان كنايه در عضو تناسلى به كار رفته است، اما از آنجا
كه در فارسى به كنايى بودن آن توجّه نمىشود، گاهى اين سؤال پيش مىآيد: چگونه اين
لفظ كه صريح در آن عضو خاص انسان است در قرآن آمده؟! در حالى كه توجّه به كنايه
بودن آن مشكل را حل مىكند. و به تعبير روشنتر اگر بخواهيم معناى كنايى آن را در
فارسى بيان كنيم، معادل جمله «أَحْصَنَتْ فَرْجَها» در فارسى اين است:
«دامان خود را پاك نگاه داشت» آيا اين
تعبير در فارسى زننده است؟ [1]
[فَرِحِينَ:]
«لا يُحِبُّ
الْفَرِحينَ»
«فَرِحِينَ» از مادّه «فَرَح» جمع «فرح» (به كسر راء) به معناى كسى است كه بر اثر به دست آوردن چيزى، مغرور و متكبر
شده و از باده پيروزى سرمست مىباشد و از خوشحالى در پوست نمىگنجد. [2]
[فردوس:]
«يَرِثُونَ
الْفِرْدَوْسَ»
«فردوس» در اصل- به گفته بعضى- يك لغت رومى است، بعضى آن را عربى و بعضى اصل آن را
فارسى مىدانند و به معناى «باغ» است، يا باغ مخصوصى كه تمام نعمتها و مواهب الهى
در آن جمع است و لذا، مىتوان آن را به عنوان «بهشت برين» (بهترين و برترين
باغهاى بهشت) ناميد. [3]
[فَرش:]
«حَمُولَةً وَ
فَرْشاً»
«فَرش» به همان معناى معروف است، ولى در اينجا به معناى گوسفند و نظير آن از حيوانات
كوچك تفسير شده است و ظاهراً نكتهاش اين است كه اين گونه حيوانات بسيار به زمين
نزديك هستند، و در برابر حيوانات بزرگ باربر، همانند فرشى محسوب مىشوند.
هر گاه به بيابانى كه گوسفندانى در آن مشغول چرا هستند از دور بنگريم درست به
فرشى مىمانند كه روى زمين گسترده شده است، در حالى كه گله شتران هيچ گاه از دور
چنين منظرهاى ندارد.
تقابل «حَمُولَة» با «فَرش» نيز اين معنا را تأييد مىكند.
اين احتمال را نيز بعضى از مفسران دادهاند كه منظور از اين كلمه، فرشهايى
است كه مردمازحيوانات درست مىكنند، يعنىبسيارى از حيوانات هم براى باربرى مورد
استفاده قرار مىگيرند و هم براى تهيه فرش. ولى احتمال اول نزديكتر به معناى آيه
است. [4]