نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 418
ولى هنگامى كه به باب «تفعيل» برده شود (همانند آيه فوق) معناى تكثير و تشديد
را مىرساند. [1]
[فَجَرَة:]
«هُمُ الْكَفَرَةُ
الْفَجَرَةُ»
«فَجَرَة» از مادّه «فُجُور» (بر وزن غلبه) جمع «فاجر» است كه اشاره به افراد فاسدالعمل است. [2]
[فُجُور:]
«تَفْجُرَ لَنَا
مِنَ الأَرْضِ»
«فُجُور» از مادّه «فجر» چنان كه قبلًا هم اشاره كردهايم، به معناى شكافتن وسيع است، و از آنجا كه
سپيده صبح، پرده شب را مىشكافد به آن «فجر» گفته شده. و نيز از آنجا كه ارتكاب
گناهان، پرده ديانت را مىشكافد به آن «فجور» اطلاق شده. البته، منظور از «فجور»
در سوره «شمس»، همان اسباب و عوامل و طرق آن است. [3]
[فَحْشاء:]
«بِالسُّوءِ وَ
الْفَحْشآءِ»
«فَحْشاء» از مادّه «فحش» به معناى هر كارى است كه از حد اعتدال خارج گردد و صورت «فاحش» بهخود بگيرد،
بنابراين شامل تمامى منكرات وقبائح واضح وآشكار مىگردد.
و به معناى هر كار زشت و بسيار قبيح است، و در آيه 268 سوره «بقره» به تناسب بحث،
به معناى بخل و ترك انفاق، كه در بسيارى از موارد، نوعى معصيت و گناه است آمده (هر
چند واژه فحشاء در مواردى به معناى گناه بىعفتى آمده)، حتى بعضى از مفسران تصريح
كردهاند كه: عرب به شخص بخيل، فاحش مىگويد.
فرق ميان «فحشاء» و «منكر» در يك عبارت كوتاه مىتوان گفت: «فحشاء» اشاره به
گناهان بزرگ پنهانى، و «منكر» گناهان بزرگ آشكار است، و يا «فحشاء» گناهانى است كه
بر اثر غلبه قواى شهويه، و «منكر» بر اثر غلبه قوه غضبيه صورت مىگيرد. [4]
[فَخّار:]
«مِنْ صَلْصالٍ
كَالْفَخَّارِ»
«فَخّار» از مادّه «فخر» گرفته شده و به معناى كسى است كه بسيار فخر مىكند، و از آنجا كه اين گونه
اشخاص آدمهايى تو خالى و پر سر و صدا هستند، اين كلمه به كوزه (و هر گونه «سفال»)
به خاطر سر و صداى زيادى كه دارد اطلاق شده است! [5]