«غُلُّوه» از مادّه «غلّ»، چنان كه قبلًا هم گفتهايم زنجيرى است كه گاه به وسيله آن، دست و پاى مجرمان
را به گردن آنها مىبستند و بسيار مشقتبار و رنجآور بوده است. [2]
[غمام:]
«وَ ظَلَّلْنَا
عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ»
«غمام» به معناى ابر است، ولى بعضى معتقدند:
«غمام» مخصوصاً به ابرهاى سفيد رنگ گفته مىشود، و در
توصيف آن چنين مىگويند: غمام ابرى است كه سردتر و نازكتر است در حالى كه سحاب به
گروه ديگرى از ابرها گفته مىشود كه نقطه مقابل آن است، و «غمام» در اصل از مادّه «غم» به معناى
پوشيدن چيزى است و اين كه به ابر، غمام گفته شده است به خاطر آن است كه صفحه آسمان
را مىپوشاند و اگر به اندوه، «غم» مىگوئيم نيز از اين جهت است كه گويى قلب انسان
را در پوشش خود قرار مىدهد. [3]
[غَمَراتِ:]
«في غَمَراتِ
الْمَوْتِ»
«غَمَراتِ» جمع «غمره» (بر وزن ضربه) در اصل، به معناى از بين بردن آثار چيزى است و سپس به معناى آب
فراوانى كه تمام چهره چيزى را مىپوشاند و مسير خود را مىشويد آمده است و نيز به
جهل و شدائد و گرفتارىهايى كه انسان را در كام خود مىكشد، گفته مىشود؛ و در آيه
54 سوره «مؤمنون» به معناى غفلت، سرگردانى و جهل و گمراهى است. [4]
[غُمَّة:]
«أَمْرُكُمْ
عَلَيْكُمْ غُمَّةً»
«غُمَّة» از مادّه «غم»، به معناى پوشاندن چيزى است، و اين كه به اندوه نيز غم گفته مىشود، به خاطر
آن است كه «قلب» انسان را مىپوشاند. [5]
[غُنْم:]
«وَ اعْلَمُوآ
أَنَّمَا غَنِمْتُمْ»
«غُنْم» يعنى دسترسى يافتن به چيزى بدون مشقت؛ و غُنْم و غنيمت و مَغنَم به معناى
فَيْىء است (فَيْىء را نيز در لغت به معناى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان
مىرسد ذكر كردهاند ...). [6]