نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 399
[غرور:]
«زُخْرُفَ
الْقَوْلِ غُرُوراً»
«غرور» (بر وزن جسور) صيغه مبالغه به معناى هر موجود فريبنده و فوق العاده فريبكار
است، و اين كه آن را به شيطان تفسير كردهاند، در حقيقت بيان مصداق واضح آن است، و
الا هر انسان فريبنده، هر كتاب فريبنده، هر مقام وسوسهگر و هر موجودى، كه انسان
را گمراه سازد، در مفهوم وسيع اين كلمه داخل است؛ مگر اين كه مفهوم شيطان را چنان
وسعت دهيم كه همه اينها را شامل شود.
لذا «راغب» در «مفردات» مىگويد: «غَرور، هر چيزى است كه انسان را مغرور سازد
و بفريبد، اعم از مال، مقام، شهوت و شيطان، و اين كه: به شيطان تفسير شده، به خاطر
اين است كه خبيثترين فريبندگان است».
و اين كه بعضى آن را به دنيا تفسير كردهاند، به خاطر فريبندگى دنياست چنان كه
در «نهج البلاغه» مىخوانيم: الدُّنْيا
تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ:
«مىفريبد، و ضرر مىزند، و مىگذرد»!
«غُرور» در اصل از مادّه «غُرّ» (بر وزن حُرّ) به معناى اثر ظاهر چيزى است، و لذا، به اثر
ظاهر در پيشانىِ اسب «غرّة» گفته مىشود، سپس به حالت غفلت اطلاق شده است كه در
ظاهر، انسان هوشيار است، اما در حقيقت بىخبر است، و به معناى فريب و نيرنگ نيز
استعمال مىشود.
تعبير به وعدههاى «غرور» ناظر به اين است كه بت پرستان اين خرافات و اوهام را
به صورت وعدههاى تو خالى از يكديگر مىگرفتند، و به صورت شايعه و تقليدهاى
بىاساس، بعضى به بعض ديگر القاء مىكردند. [1]
[غريم:]
«عَذابَها كَانَ
غَراماً»
«غريم» از مادّه «غُرْم» به معناى شخص طلبكار است و بعضى گفتهاند: «غريم»، هم به «طلبكار» گفته
مىشود و هم به «بدهكار» (لسان العرب، مادّه غرم). [2]
[غَسَّاق:]
«حَميمٌ وَ
غَسَّاقٌ»
«غَسَّاق» از مادّه «غسق» (بر وزن رمق) به معناى شدت تاريكى شب است، «ابن عباس» آن را به نوشابه بسيار
سردى (كه از شدت برودت درون انسان را مىسوزاند و مجروح مىكند) تفسير كرده است،
ولى در