نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 398
[غرام:]
«إِنَّ عَذابَها
كَانَ غَراماً»
«غرام» از مادّه «غُرْم» در اصل، به معناى مصيبت و ناراحتى شديدى است كه دست از سر انسان برندارد، و
اگر به شخص طلبكار «غريم» گفته مىشود، به خاطر آن است كه دائماً براى گرفتن حق خويش، ملازم انسان است،
به عشق و علاقه سوزانى كه انسان را با اصرار، به دنبال كار يا چيزى مىفرستد نيز
«غرام» گفته مىشود، اطلاق اين واژه بر جهنم، به خاطر آن است كه: عذابش شديد،
پىگير و پر دوام است. [1]
[غُرَف:]
«أُوْلئِكَ
يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ»
«غُرَف» جمع «غُرْفَه» از مادّه «غَرْف» (بر وزن حرف) به معناى برداشتن چيزى است، و لذا به آبى كه با كف از چشمه
برمىدارند و مىنوشند، «غرفه» مىگويند؛ سپس به قسمتهاى فوقانى ساختمان و طبقات
بالاى منازل كه بر اطراف مشرف باشد اطلاق شده است.
و «غُرُفات» جمع «غرفه» به معناى حجرههايى است كه در طبقه بالا قرار گرفته، كه هم نور بيشترى دارد،
و هم هواى بهتر، و هم از آفات به دور است، به همين دليل، اين تعبير در مورد برترين
منازل بهشت به كار رفته است. [2]
[غَرَق، غَرْق:]
«وَالنَّازِعاتِ
غَرْقاً»
«غَرَق» با فتح را (بر وزن شفق) به گفته بسيارى از ارباب لغت در اصل به معناى فرو
رفتن در آب است، و گاه به معناى گرفتارى شديد در يك حادثه و بلا نيز آمده است.
و «غَرْق» (بر وزن فرق) به گفته «ابن منظور» در «لسان العرب»، اسمى است كه جانشين مصدر
شده و به معناى «اغراق» است و اغراق در اصل به معناى كشيدن كمان تا آخرين نقطه
ممكن است، سپس به معناى مبالغه در هر كار آمده. [3]
[غَرَّكَ:]
«مَا غَرَّكَ
بِرَبِّكَ الْكَريمِ»
«غَرَّكَ» از مادّه «غرور» در اصل، به معناى غفلت به هنگام بيدارى است، و به تعبير ديگر، غفلت در جايى
كه انسان بايد غافل نباشد، و از آنجا كه غفلت گاه سر چشمه «جسارت» و يا «خود
برتربينى» مىشود، واژه «غرور» به اين معانى نيز تفسير شده است. [4]