نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 390
[عود:]
«ثُمَّ يَعُودُونَ
لِمَا قالُوا»
مراد از «عود» (يعودون) يا تكرار «ظهار» است، يا منظور بازگشت به سنت جاهليت در اين گونه امور است،
و يا اين كه به معناى تدارك و جبران اين عمل مىباشد. [1]
[عَوْرَه:]
«إِنَّ بُيُوتَنَا
عَوْرَةٌ»
واژه «عَوْرَه» در اصل از مادّه «عار» است، و به چيزى گفته مىشود كه آشكار ساختنش موجب عار
باشد، به شكافهايى كه در لباس يا ديوار خانه ظاهر مىشود، و همچنين به نقاط آسيب
پذير مرزها، و آنچه انسان از آن بيم و وحشت دارد نيز «عوره» گفته مىشود، در اينجا منظور خانههايى است كه
در و ديوار مطمئنى ندارد، و بيم حمله دشمن به آن مىرود.
و از آنجا كه آشكار شدن آلت جنسى مايه عيب و عار است در لغت عرب به آن «عورت» اطلاق شده.
كلمه «عورة» گاه، به معناى شكاف در ديوار، لباس و مانند آن نيز آمده است و گاه، به
معناى مطلق عيب مىباشد.
اطلاق كلمه «عورت» بر اوقات سهگانه، در سوره «نور» به خاطر آن است كه مردم در اين اوقات خود را
زياد مقيد به پوشانيدن خويش- مانند ساير اوقات- نمىكنند و يك حالت خصوصى دارند. [2]
[عهد:]
«عِنْدَ الرَّحْمنِ
عَهْداً»
بعضى گفتهاند: «عهد» همان ايمان به پروردگار، اقرار به يگانگى او و تصديق
پيامبران خدا است. بعضى ديگر گفتهاند:
«عهد» در اينجا به معناى شهادت به
وحدانيت حق و بيزارى از كسانى است كه در برابر خدا پناهگاه و قدرتى قائلند و
همچنين اميد نداشتن به غير «اللّه».
«عهد» در سوره «معارج» مفهوم وسيعى دارد كه هم عهدهاى مردمى را شامل مىشود و هم عهدها و پيمانهاى
الهى را؛ زيرا «عهد» هرگونه التزام و تعهدى است كه انسان نسبت به ديگرى مىدهد، و بدون شك، كسى كه
ايمان به خدا و پيامبر او مىآورد، با اين ايمان تعهدات وسيعى را پذيرفته است. [3]
[عِهن:]
«وَ تَكُونُ
الْجِبالُ كَالْعِهْنِ»
«عِهن» (بر وزن ذهن) به معناى پشم زده شدهاى است كه رنگين باشد. [4]