«عَصِيب» از مادّه «عَصْب» (بر وزن اسب) به معناى بستن چيزى به يكديگر است، و از آنجا كه حوادث سخت و
ناراحتكننده، انسان را در هم مىپيچد، و گويى در لابلاى ناراحتى قرار مىدهد،
عنوان «عَصِيب» به آن اطلاق مىشود، و عرب، روزهاى گرم و سوزان را نيز «يَوْمُ
الْعَصِيب» مىگويد. [3]
[عَصَيْتُمْ:]
«عَصَيْتُمْ» از مادّه «عِصْيان» به معناى نافرمانى كرديد مىباشد. [4]
[عِضِيْنَ:]
«الْقُرْآنَ
عِضِينَ»
«عِضِيْنَ» جمع «عِضَه» به معناى متفرق ساختن است و به هر بخش از چيزى نيز گفته مىشود، بنابراين «عِضِيْن» يعنى بخشها و
قسمتها. [5]
[عِطف:]
«ثانِيَ عِطْفِهِ
لِيُضِلَّ»
«عِطف» به معناى پهلو است، و پيچيدن پهلو، كنايه از بىاعتنايى و اعراض از چيزى است. [6]
[عُطِّلَتْ:]
«وَ إِذَا
الْعِشارُ عُطِّلَتْ»
«عُطِّلَتْ» از مادّه «تعطيل» به معناى رها كردن بدون سرپرست و چوپان است.
منظور اين است كه شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است كه هر انسانى نفيسترين
اموال خويش را فراموش مىكند.
مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» نقل مىكند كه «عُطِّلَتْ» به معناى تعطيل شدن باران آنها است، يعنى در آن
روز، ابرها در آسمان ظاهر مىشود، اما نمىبارد (ممكن است اين ابرها ناشى از
گازهاى مختلف يا ابرهاى اتمى و يا تودههاى گردوغبار حاصل از متلاشى شدن كوهها در
آستانه قيامت باشد، كه ابرهايى است بدون باران). [7]
[عظام:]
«وَكُنْتُمْ
تُراباً وَ عِظاماً»
«عظام» از مادّه «عَظْم» به معناى استخوانها است و اگر مىبينيم كه «تراب» در سوره