نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 357
به معناى محو كردن و زائل كردن آثار چيزى است، و در اينجا ممكن است اشاره به
محو نور ستارگان باشد يا متلاشى شدن آنها، ولى تفسير اول مناسبتر است. [1]
[طَمَسْنَا:]
«وَ لَوْ نَشآءُ
لَطَمَسْنَا»
«طَمَسْنَا» از مادّه «طَمْس» (بر وزن شمس) به معناى محو كردن و از بين بردن آثار چيزى است، و در اينجا
اشاره به محو نور چشم يا محو خود چشم است به طورى كه چيزى از آن باقى نماند، و به
كلّى محو گردد. [2]
[طَوَّافُون:]
«طَوَّافُونَ
عَلَيْكُمْ»
«طَوَّافُون» در اصل، از مادّه «طواف» به معناى گردش دور چيزى است؛ و چون به صورت صيغه مبالغه
آمده، به معناى كثرت در اين امر مىباشد. و با توجّه به اين كه بعد از آن، «بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ» آمده، مفهوم جمله اين مىشود كه در غير اين سه وقت، شما مجاز هستيد بر گرد
يكديگر بگرديد و رفت و آمد داشته باشيد، و به هم خدمت كنيد. [3]
[طود:]
«فِرْقٍ كَالطُّودِ
الْعَظِيمِ»
«طود» به معناى كوه عظيم است، و توصيف مجدد آن به عظيم در آيه فوق تأكيدى بر اين
معنا است. [4]
[طَوعاً:]
«وَالأَرْضِ
طَوْعاً وَ كَرْهاً»
در تفسير «طوعاً و كرهاً» اين احتمال داده شده كه منظور از «طوعاً» جرياناتى از جهان آفرينش است كه موافق ميل فطرى و طبيعى يك
موجود است (مانند ميل طبيعى موجود زنده براى زنده ماندن) و منظور از «كرهاً» تمايلى است كه
از خارج بر يك موجود تحميل مىشود مانند مرگ يك موجود زنده بر اثر هجوم ميكروبها. [5]
[طَوْعاً أَوْ كَرْهاً:]
«طَوْعاً أَوْ
كَرْهاً»
تعبير به «طَوْعاً أَوْ كَرْهاً» اشاره به اين است كه اراده قطعى خداوند، به شكل گرفتن
آسمانها و زمين تعلق يافته بود، و در هر صورت مىبايست آن مواد، به چنين صورت
مطلوبى در آيند، بخواهند يا نخواهند. [6]
[طوفان:]
«عَلَيْهِمُ
الطُّوفانَ»
«طوفان» از مادّه «طوف» (بر وزن خوف) به معناى موجود گردنده و طواف كننده است؛