نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 345
[ضَرِيع:]
«طَعامٌ إِلَّا
مِنْ ضَرِيْعٍ»
«ضَريع» از مادّه «ضُرُوع» است و در اين كه «ضَرِيع» چيست؟ مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند؛ بعضى گفتهاند:
نوعى خار است كه به زمين مىچسبد، هنگامى كه خشك نبود قريش آن را «شَبْرَق»
مىناميدند، و هنگامى كه خشك مىشد، آن را «ضَرِيع» مىگفتند، گياهى است سمى كه
هيچ حيوان و چهارپايى به آن نزديك نمىشود.
«خليل» از علماى لغت مىگويد: «ضَرِيع» «گياه سبز بدبوئى است كه از دريا بيرون
مىافتد».
«ابن عباس» گفته است: «درختى است از آتش كه اگر در دنيا باشد، زمين و هر چه را بر آن است
مىسوزاند»! ولى، در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «ضريع
چيزى است در آتش دوزخ، شبيه خار، تلختر از صبر، متعفنتر از مردار، و سوزندهتر
از آتش، خداوند آن را ضريع نام نهاده است» (أَلضَّرِيْعُ شَىْءٌ يَكُونُ فِى
النَّارِ يَشْبَهُ الشَّوْكَ، أَشَدُّ مَرارَةً مِنَ الصَّبْرِ، وَ أَنْتَنُ مِنَ
الْجِيْفَةِ، وَ أَحَرُّ مِنَ النَّارِ، سَمَّاهُ اللَّهُ ضَرِيْعاً).
بعضى نيز گفتهاند: «ضَرِيع» طعامى است ذلتآفرين كه دوزخيان براى رهايى از
آن، به درگاه خدا تضرع مىكنند (فراموش نكنيم ماده «ضرع» بهمعناى ضعف و ذلت و
خضوع است) اين تفسيرها با هم منافاتى ندارد و ممكن است در معناى اين واژه جمع
باشد. [1]
[ضِعْف:]
«هُمُ
الْمُضْعِفُونَ»
«ضِعْف» در لغت عرب، به معناى دو چندان نيست، بلكه دو برابر و چندين برابر را شامل
مىشود و حداقل در مورد آيه، ده برابر است (چنان كه قرآن مىگويد: مَنْ جاءَ
بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها).
«راغب» در «مفردات» در معناى «ضعف» مىگويد: ضاعَفْتُهُ ضَمَمْتُ الَيْهِ مِثْلَهُ
فَصاعِداً: «آن را مضاعف ساختم يعنى همانندش و يا بيشتر و چند برابر بر آن افزودم»
(دقت كنيد). [2]
[ضعيف:]
«وَالمُسْتَضْعَفِيْنَ مِنَ الرِّجَالِ»
«ضعيف» از مادّه «ضَعْف» كسى است كه ناتوان است. [3]
[ضِغْث:]
«وَ خُذْ بِيَدِكَ
ضِغْثاً»
«ضِغْث» (بر وزن حرص) به معناى دستهاى از چوبهاى نازك ساقه گندم و جو و يا رشتههاى
خوشه خرما و يا دسته گل و مانند آن است. [4]